با شراگیم مرادی در سال ۹۴ و در تخفیفان آشنا شدم. آنجا ورود خروج نیرو بسیار زیاد بود، او هم مدتی در تیم مارکتینگ نو پای تخفیفان مشغول بود. کار کردن در آنجا بسیار پر چالش بود. اما آمدن شراگیم به آن تیم حرکت بسیار خوبی در آن به وجود آورد. خلاقیت بسیار خوبی در تیم داشت. در آن زمان تخفیفان میخواست رتبه الکسای خود را بالا ببرد و در این کار شراگیم و هم تیمیهایش واقعا استادانه عمل کردند.
مراحل رشد را یکی بعد از دیگری طی کرد و وقتی در لینکدینم دیدم در کالج رهنما مارکتینگ را درس میدهد، واقعا به وجود دوستی مانند او افتخار کردم.
در این مصاحبه از خود گفت و محیطهای کاری که تجربه کرده بود. اکنون مدیر مارکتینگ استارت آپ هومینگ است استارت آپی در زمینه فروش املاک و مستغلات. در مصاحبه دیگری مفصلا درباره هومینگ و این که در آن چه کار میکنند و با چه چالشهایی روبه رو هستند صحبت کردیم که از شما دعوت میکنم حتما آن مصاحبه را هم بخوانید. از هومینگ و البته خود شراگیم هم بسیار متشکرم که این فرصت را به ما دادند. راستی مقالات شراگیم را میتوانید در سایت خودش تیم دیجیتال مارکتینگ شراگیم بخوانید. این مصاحبه در مرداد ۹۸ ضبط شده است.
سوال: شراگیم کار استارتاپ را از کی شروع کردی؟
شراگیم مرادی : من حدود سال ۸۵ که رفتم دانشگاه، اما قبل از آن کارهای جسته و گریخته میکردم، از سال ۸۷ در یک شرکت نرمافزاری کار را شروع کردم. برای دوسال که داشت درسم تمام میشد با همان بچه هایی که کار نرمافزار انجام میدادم یک شرکت زدیم. کار ما هم در زمینه طراحی سایت و کلا نرم افزارهای بر پایه وب بود. چون آنها نرم افزارهایشان بر پایه ویندوز بود.
آن زمان بودجه شرکتهای پیمانکاری زیاد بود آنها ده دفتر در ده استان داشتند و میخواستند کلا ارتباطاتشان با دفاتر شان بر پایه همین نرم افزار باشد.
ما این گونه پروژه ها را میگرفتیم. ولی من آن زمان خودم مارکتینگ نمیدانستم. حتی اگر یک پیج اینستاگرام داشتم، نمیدانستم آن را باید چه کار کنم. با اینکه خودم جزو اولین ادمینهای اینستاگرام بودم. یک پیج عکاسی داشتم نمیدانم دیده بودی یا نه، تا همان حول و حوش سال ۹۰ یا ۹۱ به ۳۰ هزار کاربر رسید. در همان زمان بازیگرها یا بهتر بگویم ادمین صفحات بازیگرها به سراغ من میآمدند و از من سوال میکردند، که باید چه کار کنیم که صفحه ما بزرگ شود و کاربران بیشتری جذب کند.

شراگیم مرادی
سوال: بعدش هم آمدی تخفیفان درسته
شراگیم مرادی : بعد از این قضیه رفتم سربازی، بعدش هم تخفیفان و بعد یکی دو جای دیگر و بعد دیجیکالا و دیجی استایل. بین تخفیفان و دیجی کالا با یکی دو استارت آپ دیگر به صورت پروژهای کار میکردم که بیشتر کارهایم مشاوره بود. اما پروژه خوب بعدی دیجیکالا بود که نزدیک دو سال آنجا بودم و الان هم در در هومینگ هستم.
سوال: به نظر میآید خودت هم خودت هم جداگانه کار میکنی یا تمام وقت خود را برای هومینگ میگذاریم
شراگیم مرادی : راستش را بخواهید اینقدر درخواستکارها بالا بود که میباید یک تیمی را برای پاسخگویی پروژههای دیجیتال مارکتینگ جمع میکردم. در مورد کار دیجیتال مارکتینگ، باید بگویم برخی از دوستان آنقدر خوب و باسابقه هستند که به این کار بپردازند، اما یک مورد در این قضیه وجود دارد و آن هم این است که بسیاری از مارکترها فروشنده هستند. به این معنی که دوتا پیج اینستاگرام دارند و به هر کس که میرسند میگویند، برای موفقیت باید در اینستاگرام تبلیغ کنی. اما من اینگونه نیستم به یک نفر میگویم بسته به شرایط کاری تو باید گوگل ادز بگیری، یا کس دیگری باز بسته شرایط کاری او، میگویم باید در اینستاگرام تمرکز تبلیغاتی خود را قرار دهی. این شرایط صادقانه تا حد زیادی عامل پیشرفت من بوده است.
سوال: این یعنی داری میروی شرکت خودت را بزنی درست است.
شراگیم مرادی : بله دقیقا
میخواستند امسال پروژه شرکت خودم را کلید بزنم اما پروژه هومینگ چیزی بود که مرا در قلقک داد. ویژگی پروژه هومینگ برای من این بود که، در این پروژه مدیر مارکتینگ هستم. تمام اسمهایی که از آن یاد شد این شرکتها، جدایی از من تیم خود را داشتند و من به آن اضافه شدم. اما هومینگ هیچ چیز نبوده. اگر ما در این پروژه موفق شویم میتوانند بگویند که من پروژه صفر تا صد هم داشتم.
سوال: خیلی از مارکتها دچار این دوگانه هستند، برخی میگویند من به ۱۰۰ پروژه خدمت خاصی را میرسانم. اما برخی دیگر از مارکترها میگویند حتی اگر من تیمی هم داشته باشم، ترجیح میدهم با یکی دو شرکت بیشتر کار نکنم و به آنها همه خدماتی که میخواهند را برسانم، یا به عبارت بهتر به آنها چندین خدمت را برسانم، نظر تو چیست در برابر این دوگانه چگونه برخورد میکنی؟
شراگیم مرادی : آدم باید خود را بشناسد این مدل کار کردن عملاً دو شخصیت متفاوت میخواهد. شما اگر میخواهید برای یک پروژه به صورت اختصاصی کار کنید، باید بدانید تا مدتها روی این پروژه در حال کار هستید و نباید خسته شوید. مثلاً از بسیاری از کسانی از یک آژانس تبلیغاتی وارد یک پروژه میشوند، می شنویم که میگویند من چقدر باید با یک برند کار کنم.

شراگیم مرادی
در سوی مقابل هم کسی مانند من که همیشه برای یک برند کار کردم و برای یک شرکت، چیزی حول و حوش ۲ سال یا سه سال تلاش کردم، الان که میآیند در یک کار پروژهای کار میکنم، میبینم در دو چیز ضعف دارم. یکی اینکه درون تیمی نیستم که به صورت دائمی روی یک پروژه کار میکنند. برای همین نمیدانم این تیم مشکلش چیست و چرا یک کاری را جلو نمیبرد و چرا تمرکزش را روی آن چیزی که من گفتم، نمیگذارد. میدانید در این حالت من یکی از خودشان نیستم.
دومین نکتهای که در این حالت کار پیش میآید، این است که من مدت زمانی کوتاهی در ماه را با این پروژه درگیر هستم، این در حالی است که باید قدرت مذاکره خودم را برای آنکه به بهترین نتیجه برسیم تقویت کنم. این قدرت مذاکره سبب میشود که هم صاحبان کسب و کار متقاعد شوند و هم کارشان جلو برود. این چیز مهمی است که اگر شما مذاکره کننده قوی نیستید یا در تیمتان مذاکره کننده قوی ندارید، بهتر است به صورت پروژهای کار نکنید. من در این دوران در حال ساختن این بسترها هستم بر اساس آن رفتار خودم را آنالیز میکنم تا ببینم میتوانم این کارها را انجام دهم یا نه. ولی بازار از خود ارادهای مستقل هم دارد و شما را به سمت و سوی جدا میبرد. بازار اکنون به من میگوید که به صورت مستقل کار کنم اما من برای خود تعهدی دارم که خیلی از کارها را نمیخواهم انجام دهم سعی میکنم بعضیها را هم حتی انجام ندهم تا بتوانم به پروژهای که اکنون در آن هستم بپردازم.
دیجیتال مارکتینگ ارزان نیست
اما در این میان یکی از چیزهایی که مانع از آن میشود که کمتر به کارهای پروژه رغبت داشته باشم. کسانی هستند که فکر میکنند این کار موضوعی ارزان است. از طرفی فکر میکند اگر یک سایت داشته باشد از فردا هزارتا فروش را دارد. شاید باورتان نشود همین الان ما کسی را داریم که میگوید من الان یک سایت فروشگاهی خیلی خوب ساختهام، که البته اگر نگاه کنید چندان هم خوب نیست و یک میلیون تومان بودجه دارم و با این یک میلیون تومان بودجه میخواهم دیجیکالا شوم. این ادبیات را اگر من یک بار شنیده بودم با خود میگفتم حالا یک نفر گفت. اما این موضوع بسیار پر تکرار است. طرف با ماهی ۲ میلیون تومان هزینه میخواهد ۶ ماهه دیجی کالا شود. منظورش هم این است که یعنی ۶ ماه بعد من دیگر به تو آن دو تومان را نمیدهم و سایت من باید به صورت میلیاردی پول درآورد.
مارکتر شما کیست؟
در ایران، دید افراد به فضای آنلاین بسیار ضعیف است. مثلاً کسانی که به سراغ ما میآیند و میگویند باید اینستاگرام کار کنیم و این در حالی است که من میگویم اگر من مشاوره تو هستم، من باید بگویم که چه کار بکنیم یا چه کار نکنیم صحبت شان به این معنی است که پیش فرض آنها این است که فضای آنلاین یعنی اینستاگرام، به هر حال این مشکلات هست.
ولی حالا اگر بخواهیم بحث هزینه را تمام بکنیم. در دیجیتال مارکتینگ میتواند هزینه زیاد باشد اما میتواند چند برابر فضای آفلاین آورده داشته باشد. مشخص است که مثلاً سایتی مانند تابناک چقدر در تبلیغات ما آورده دارد. اگر این تبلیغات آورده و فروش دارد چراکه نه یک میلیارد در آن هزینه کنید. ولی در فضای سنتی اینگونه نبود شما باید یک هزینه بزرگ انجام میدادید و هیچ معلوم نبود منجر به فروش بشود یا نه.
سوال: در این شرایط بحث آموزش چقدر اهمیت دارد، برای آدمهایی که هیچ چیز نمیشناسند و یا اگر هم میشناسند غلط میشناسند و یک سردرگمی در این وضعیت دارند.
شراگیم مرادی : ببینید مثل هر چیز دیگری که جدید میآید خیلیها میگویند چرا ما ۲۰ استاد دیجیتالمارکتینگ داریم؟ چرا همه این افراد که میخواهند چیزی را یاد بگیرند به یک مرجع و مرکز خاص رجوع نمیکنند و از آنجا آموزش نمیگیرند.
نگاه کنید ما دو راه برای آموزش دیجیتال مارکتینگ در ایران داریم. یکی آن که فضا را باز بگذاریم و هرکس درست یا غلط چیزی را یاد بگیرد و دیگری هم آن است که یک مرکز را مرجع آموزش قرار دهیم و همه از آن مثلا مارکتینگ را یا بگیرند. در این حالت دوم بسیار احتمال دارد که ما از دنیا عقب بیفتیم زیرا آن کسی که در شهری دور افتاده مانند زاهدان است، امکان دارد پنج سال دیگر چیزی را که در تهران آموزش داده میشود را فرا بگیرد. در این بحث که همه میگویند چرا کلاس های دیجیتال مارکتینگ انقدر زیاد است، من چیزی را بد نمیدانم ما مجبوریم که وارد این فضا شویم. اسنپ مجبور است که بگذارد چند هزار راننده کار کنند تا از آن میان چند صد راننده خوب پیدا شوند و به کار ادامه دهند بسیاری از استادان دیجیتال مارکتینگ هم تجربه چندانی ندارند اساساً راه گسترش کار این است.
نسبت مفسد اقتصادی به فعال درست اقتصادی
سوال : یک مقدار تلفات کار با این روش بالا نمیرود
شراگیم مرادی : ببینید چاره ی دیگری نداریم در اقتصاد هم این است. میگویند شما فضا را باز بگذارید شاید این وسط ۱۰۰ مفسد اقتصادی هم پیدا شود اما این وسط ۹۰۰ نفر هم شرکت زدهاند و در طی آن ۱۰۰۰ نفر در این شرکتها در حال کار هستند.
سوال: اما امکان دارد این آمار برعکس شود: یعنی ما نهصد مفسد اقتصادی پیدا کنیم و آن صد نفر هم که کار درست اقتصادی انجام میدهند زیر دست و پای مفسدین از بین بروند.
شراگیم مرادی : ببینید این مردم هستند که در این حالت تصمیم گیرندهاند. مردم خود باید برای تصمیم گرفتنهای شان معیارهایی داشته باشند ببینید مثلا در دیجیکالا از میان ۱۰۰ تا فروشنده، مردم باید آن کسی را که امتیاز بیشتری دارد انتخاب کنند و از آن خرید کنند این معیار انتخاب سبب میشود فروشندههای بهتر به کار خود ادامه دهند.
دیجیکالا و بعد از فتح قله
سوال : خب شراگیم چقدر دوست داری در مورد دیجیکالا صحبت کنیم
شراگیم مرادی : اگر مواردی باشد که به استارت آپ ها کمک کند من در خدمتم
سوال: یک زمانی در بین بچههایی که در استارت آپها کار میکردند، قله آخر دیجی کالا بود. یعنی بعد از دیجی کالا برای یک نفر حیاتی وجود نداشت. تو الان به آن قله آخر رسیدهای و از آن گذشتهای و هنوز به حیات خود ادامه میدهی. چقدر کار در دیجیکالا برای تو اهمیت داشت. چقدر در حیات کاری تو برایت مهم بود. بعد از دیجی کالا چقدر گفتی کاش میرفتم یا ای کاش نمیرفتم.
شراگیم مرادی : خیلی از دوستان من از من میپرسند از فلان شرکت بیایند بیرون یا نه و من به آنها میگویم آیا میخواهید از این شرکت بیرون بیایند یا نه، اگر آره به چه دلایلی رسیدهای. آیا در جاهای دیگر میتوانند مفیدتر باشند. بنابراین اول تصمیم خروج را باید به صورت شفاف و قطعی با خودتان حل کنید
من با این دلایل بیرون آمدم. اما چیزی که هست مشکلاتی احتمال دارد در جای بعدی برای شما به وجود بیاید. در این حالت شاید فکر کنیم تصمیمگیری من برای مقصد جدید اشتباه بوده باشد و خودتان را برای خروج از شرکت قبلی سرزنش نمیکنید و صرفا روی انتخاب مقصد بعدی تمرکز میکنید.
سوال: به نظرت دیجی کالا خیلی فشار داشت
شراگیم مرادی : این صحبتی بود که من همان روز آخر با بچهها انجام دادم. به نظر من فشار داشت. اما فشار لذت بخش. ببینید شما آنجا هر کاری که میکردید. نتیجه آن بود که چند هزار فروش افزایش پیدا میکرد و نتیجه مستقیم آن را میدیدیم. این نتیجه را شاید مارکتهای دیگر حتی نفهمند. که من چه میگویم و هیچ سر رشته و تجربه ای از این ماجرا نداشته باشند. وقتی که شما نتیجه مستقیم کار خود را میدیدی، مثلاً با عوض کردن رنگ یک دکمه چندین هزار فروش شما بالا میرفت، چه اهمیتی داشت تا ساعت ۱۲ شب هم میماندیم و کار میکردیم، وقتی که کمپینی مانند یلدا را درست میکردیم و تمام ایران درباره آن صحبت میکرد کاملاً از بابت شخصی ارضا میشدیم.
سوال: سطح این ارضاها پایینتر آمده بود که خداحافظی کردی
شراگیم مرادی : خوب آره و این دیگر میشود بحث منابع انسانی. ببینید وقتی که من یک سال دو سال برای یک شرکت کار میکنم، این موضوع دیگر برای من عادی میشود. این دیگر با منابع انسانی این شرکت است که سطح این کار را برای من متنوع نگه دارد. شاید برای آن شرکت این که فقط شرکت پیشرفت کند، مهم باشد و رضایت شغلی کارکنان برای آن مهم نباشد. این تصمیمی است که در حوزه منابع انسانی یک شرکت گرفته میشود. شاید ما ۵۰ سال دیگر بفهمیم که این کار درست بوده است یا نه. به هر حال این تصمیمی بود که گرفتم.
به کجا میرویم؟
سوال: دیگر از دیجی کالا خارج شویم. روند دیجیتال مارکتینگ به این سمت بود که در زمانی خاص ما درخواست ساخت فروشگاهی را زیاد میدیدیم. الان سرویس ها هم در حال گسترشاند. در مصاحبهای که درباره هومینگ داشتیم درباره سوپر اپلیکیشن هم صحبت شد. روند آینده دیجیتال مارکتینگ چیست و روند حاضر چیست.
شراگیم مرادی : این سوال خیلی کلی است. ولی یکی از چیزهایی که اکنون در حال جریان است و به صورت یک روند درآمده این موضوعی است که باید استارتاپ های ایرانی هم توجه کنند. روند استفاده از نیچ مارکتها است. همه سایتها و اپلیکیشنهای فروش کالا در ایران به دنبال آن هستند که با دیجیکالا رقابت کنند. اما در دنیا کسی با آمازون رقابت نمیکند. چون همه به دنبال تاسیس فروشگاههای تخصصی کالا هستند. فروشگاه تخصصی نه به این معنی که فروشگاه آرایشی و بهداشتی باز کنیم، نه به این معنی که مثلاً فروشگاه تخصصی محصولات لب تاسیس کنیم. یا فروشگاهی فقط برای جوراب یا فروشگاهی فقط برای مو درست کنیم. فروشگاههای تخصصیِ تخصصی، کار میکنند.
سوال : افیلیت مارکتینگ هم در این زمینه حضور دارد
شراگیم مرادی : ببینید تکنیکهای معمول بازاریابی برای همه امکانپذیر است. اما آن کسانی که زودتر شروع کردند به تبع نتیجه بهتری هم میگیرند و اگر ما هم همین حالا شروع کنیم، فرقی با دیگران نداریم. از این رو میگوییم شما باید یک سری خلاقیت داشته باشید و از راههای کمتر رفته شده استفاده کنید. باید از همکاریهای بین شرکتی استفاده کنید از راههای جدید استفاده کنید. از افلیت استفاده کنید. همین دیدگاه کلی است که باعث پیشرفت یک استارتاپ میشود و خودت هم بهتر میدانی ما کم نداریم استارتاپ ناموفق. میانگین ما از مابقی جاهای جهان در موفقیت استارتاپ ها پایین تر است. مثلاً در سیلیکونولی میگویند از هر ۱۰ استارت آپ یکی موفق میشود. ولی در ایران آمار خیلی وحشتناکتر است به همین موضوعات توجه نمیکنند. استارتاپهای ما تاکتیک های اصلی را بلد نیستند.
یکی آنکه دیده بیزینسی ندارند. این استارتاپی که ما میخواهیم راه بیندازیم راه درآمد چیست موضوع بعدی بحث تخصصی است اگر قرار است یک فروشگاه آرایشی و بهداشتی تاسیس شود یکی از فاندرهای آن باید همه چیز را درباره محصولات بدانند و هیچ نقطه ناگشوده و مبهمی برای او در مورد محصولات نباید وجود داشته باشد. نفر سوم در فاندرهای کسی است که باید مارکتینگ را خوب بداند. شاید این یکی از همان دلایلی است که استارت آپهای ما درست پیش نمیروند یا به خوبی پیشرفت نمیکند.
آموزش و باز هم آموزش
سوال : بحث روندها را اینجا رها کنیم و دوباره بر سر آموزش که روی آن بیشتر تاکید کردهاید وارد شویم در رزومه تو تدریس در کالج رهنما وجود دارد چرا؟
شراگیم مرادی : البته من یک عضو کوچکی از مجموعه رهنما بودند مجموعه رهنما به واسطه ساید مسئولیت اجتماعی است که به تربیت نیروهای فعال در زمینه استارت آپها میپردازد و جالب آن است که این قسمت مسئولیت اجتماعی آن کاملاً حقیقی است. موضوعی که شاید برای همه ناآشنا باشد و خیلیها با دیده تردید در آن نگاه کنند.
من خودم هم فکر میکردم قرار است از این نیروهایی که تربیت میشوند در پروژههای وابسته به کالج رهنما استفاده شود. اما دیدم که خود کالج رهنما پس از اتمام دوره درخواست نیرو را مانند جاهای دیگر به نیروهای تربیت شده خودش، ارائه کرد و برخی از آنها در آن ماندن و برخی دیگر از استارتاپ های دیگر رفتند و جذب شدند.
شراگیم مرادی : در کالج رهنما بهترین نوع آموزش پیاده سازی شده بود. در جاهایی که به آموزش دیجیتال مارکتینگ میپردازند به طوری که به صورت صرف مطرح میشوند و درسها به صورت شفاهی ارائه گشته و میروند و وقتی که میخواهند در عمل کاری را انجام دهند آن کار سطحی و غیر کاربردی است. اینجا آمدند، در یک بازه خیلی کوچک مانند یک دانشگاهی کوچک همه چیز را شبیه سازی کردند و با تمام المانهای واقعی مانند بودجه و پروژه به صورت کاملا واقعی به تربیت نیروها پرداختند.
مسئولیت اجتماعی از زبان یک مارکتر
سوال: این خیلی سخت است که کسی باور کند که یک سازمان صرفاً به خاطر مسئولیت اجتماعیاش به دیگران آموزشهای خوبی بدهد، تو خودت این موضوع چقدر باور میکنی.
شراگیم مرادی : من چون خودم عضو کالج رهنما هستم از آنها دفاع هم نمیکنم ولی من پیشنهاد میکنم با آقای شهرمیانی مدیر منابع انسانی کالج رهنما یکی از کسانی باشد که شما با او مصاحبه می کنید.
– حتما دوست دارم با بچههای رهنما یک صحبتی در این زمینه انجام دهم شاید مقصد بعدی هم رهنما باشد.
من در عمل دارم کاملا میبینم این کار رهنما برای مسئولیت اجتماعی بوده است. اما بگذارید از زبان یک مارکتر صحبت کنم چون شما دارید با یک مارکتر صحبت میکنید. کارهایی که از این دست در حوزه مسئولیت اجتماعی انجام میشود یکی از سابجکتهای تبلیغاتی است، چرا که، نه شما وقتی که یک کار با اهداف مسئولیت اجتماعی انجام میدهید موجب خوشنامی برند خود میشویم و در رقابت میان دو برند مردم شما را انتخاب میکنند شما بدانید که این موضوع باعث نمیشود که برند شما به خوبی در ذهن مخاطبان حک شود. یعنی صددرصد نتیجه بلند مدت دارد و همین موضوع این تبلیغات مسئولیت اجتماعی را به یکی از سابجکتهای ثابت مارکترها بدل کرده است و آن را در کتاب ها درس میدهند.
سوال: شراگیم بر عکس بسیاری از مارکتها در شبکههای اجتماعی فعالیت زیادی نداری چرا؟
شراگیم مرادی : خیلی ها به من میگویند که چرا برای شرکت خودت یا پیج اینستاگرام خود را گسترش نمیدهی این موضوع نمود یک کار علمی است. اما برای گسترش دادن کار خود یک پست را داریم پرسونای من مدیران هستند آیا مدیرها آیا مدیران مارکتینگ کسی را که میخواهند با او کار کنند را در اینستاگرام پیدا میکند. یا اینکه در گوگل به دنبال آن میگردند و این که در لینکدین حضور دارند، آنالیز من به این موضوع رسید که در اینستاگرام کسی به کسی پروژه بزرگ نمی دهد. پس در سایت و لینکدینم فعالم.
آیا پرسونال برندینگ متوقف میشود
سوال: البته گفتی به واسطه هومینگ کمی کار را متوقف کردهای. ی حتی پرسونال برندینگ خودت رو هم متوقف کردهاید.
من ترجیح میدادم برای پرسونال برندینگ خودم بلندمدت برنامه ریزی کنم و البته چیزی را متوقف نکردم.

شراگیم مرادی
سوال: هومینگ اولین تجربهای است که مدیر مارکتینگ آن هستی؟
شراگیم مرادی : شاید بتوان گفت که شرکتی که بزرگ باشد وگرنه خیلی جاها را مانند هومینگ بحث مارکتینگشان را هدایت میکنم. اما شرکت شرکتهای کوچکی هستند. ولی شاید بتوان گفت که شرکتی که بزرگ باشد یک بیزینس بزرگ درست و درمان، بله هومینگ اولین آن است.
سوال: شراگیم در تیم بازی کردن با مدیر یک تیم بودند چه فرقی دارد؟
شراگیم مرادی : کلا مدیر بودن چیزی است که همه فکر میکنند یا خیلیها فکر میکنند که کار آسان است. من اینجا کسی خداحافظی کردم و دو روز نخوابیدم و واقعاً بستگی به شخص دارد. شما میتوانید با زندگی مردم بازی کنی ولی در عوض کاری کنی که کسی به چیزی غیر از کار فکر نکند در کل مسئولیت چیزی است که مردم آن را نمیبینند.
سوال: قبول داری مارکترها در تیم مارکتینگ کمتر دیده میشن
شراگیم مرادی : ۱۰۰% اتفاقاً در مصاحبه قبلی می خواستم از تمام بچههای تیم یاد کنم. آرتیمیس، شیوا، محمد، نسیم، همه کسانی هستند که در این تیم با من کار میکنند و آجرها را آنها روی یکدیگر میگذارند. البته در بسیار از جاها اینگونه نیست و مدیرعامل دیده میشود.
سوال : چرا در بسیاری از جاها اعضای تیم مارکتینگ دیده نمیشود چرا بیشتر مثلاً مدیریت این مارکتینگ جایی بیشتر از تمام تیمش دیده میشود؟
شراگیم مرادی : ببینید اولاً من این موضوع را بد نمیدانیم. این انتخاب خود اعضای تیم است. من در دیجیکالا یک کارمند بودم، ولی دیده میشدم بیش از مدیرمان. این انتخاب من بود که دیده شوم همین الان به بچهها میگویم که در این همایش شرکت کنند اما انتخاب آنها این است که آخر هفته با خانواده باشند. این انتخابهایی است که هر کس در زندگی شخصی خود دارد و هیچ چیز دیگهای ندارد. به خود آدم برمیگردد جالب این است که الان مثلاً میگویم باید تیممان را معرفی کنیم ولی بچه ها همکاری نمیکنند.
چگونه دیده شویم
سوال: اینکه تیم مارکتینگ تو از مدیر مارکتینگ که تو باشی جلوتر باشند و بیشتر دیده شوند برای تویی که برای خودت در حال ساختن پرسونال برند هستی، فکر نمیکنی مضر باشد؟
شراگیم مرادی : ببینید این موضوع برای مدیری که من باشم و الان از این جایگاه نگاه می کنم این قضیه چیز بدی نیست. مهم این است که نیروی من تمرکزش از روی کار برداشته نشود و جذب جای دیگر نشود. باید هم به صورت شخصی را نگاه کنید که طرف معروف شود ولی در جهت شرکت کار کند. اگر این طوری باشد که ما حتی کمکش هم میکنیم. به موضوع نگاه شخصی داشته باشیم نگران این چیزها باشید یک روش مارکتینگ است. مثلاً خود تخفیفان در سه چهار سال اول با پرسونال برندینگ و روابط عمومی خود خانم دانشور، جلو میرفت به عنوان کارآفرین و یک خانم پیشرو . خود ایشان این موضوع را به رسانهها عرضه میکردند و خوب تخفیفان هم روی این موج سوار شد.
سوال: در این قسمت مصاحبه ما هر چه دوست داری بگو ( هردو میخندیم)
شراگیم مرادی : دوست دارم سوالهایی را که بیشتر میشنوم را جواب دهم. من دوتا سوال را بیشتر از هر چیز دیگری می شنوم. یکی اینکه استارتاپ مان را چه کار کنیم که موفق شود و دیگر آنکه برای آموزش چه کار کنیم. یکی از چیزهایی که من میبینم استارتاپ ها به آن توجه نمیکنند موضوع داشتن سه رکن در تأسیس کنندگان استارتاپ است.
سه رکن اصلی استارتاپ، ۱. بیزینس ۲. تخصص ۳. مارکتینگ است
بسیاری از استارت آپ ها یکی از این سه رکن را ندارند.
بعدی هم درباره آموزش است ما در آموزش مراجع بسیاری داریم اما دو بخش آموزش را همیشه از من سوال میپرسند یکی آموزشهای آنلاین که وحشتناک زیاد است و دیگری آموزش های حضوری، از آموزشهای آنلاین در هر شهری که باشید می توانید استفاده کنید. آموزشهای حضوری و کارگاهها و دانشگاهها را ارائه میدهند جدیدترین مدل آموزش را پیاده میکنند اما شبکه سازی انجام نمیشود شما اگر ویدیوی آموزشی میبینید باید روی شبکه سازی هم کار کنید.
در همین شبکهسازی هاست که شما میتوانید در ۵ دقیقه تجربیات یک فروشگاه اینترنتی دیگر را نیز داشته باشید خیلیها میپرسند من کلاس حضوری بروم یا ویدیویی تو را ببینم، من میگویم شما چه میخواهیم، اگر صرفا آموزش است بروید و ویدیو را ببینید، اما اگر میخواهید کارت را گسترش بدهیم و تجربه بدست بیاورید کلاسهای حضوری اصل هستند و به درد میخورد این دو پیشنهاد این دو موضوع به نظر من در دنیای مارکتینگ حال حاضر ایران از همه مهمتر است.
شراگیم مرادی عزیز ممنون که وقتت را به دیاکوبین دادی.
۰ ۰ votes
امتیازدهی به مقاله
تاریخ انتشار: 11 آبان, 1398
آخرین ویرایش: 11 آبان, 1398
نظرات کاربران (0)