استارتاپ هومینگ را را به واسطه شراگیم مرادی میشناختم اما تبلیغات بسیار خوبش در سایتهای مختلف، سبب شد که برای مصاحبه، هومینگ موضوع جذابی برایم باشد. این که در فضای آنلاین، فروش زمین، مسکن و همین طور اجاره مسکن در استارتاپها، رواج یابد یا شاید یافته است و این که این کار تا چه اندازه برای دنیای مجازی ساخته شده است، یکی از مهمترین صحبتهای ما بود.
مصاحبه را در مرداد ۹۸ در محل استارتاپ هومینگ انجام دادم، در مصاحبه سینا عقیلی مدیر عملیات هومینگ و شراگیم مرادی مدیر مارکتینگ این شرکت حضور داشتند. خیلی دوست داشتم در مصاحبه ما مدیر عامل و مدیر تیم برنامه نویسی هومینگ هم میبودند اما به دلیلی که کاملا برای ایشان محترم است و من هم به آن احترام میگذارم حاضر به مصاحبه نشدند.
هومینگ در ساختمانی مجلل در منطقه جردن تهران ساکن بود و من هم در سالن کنفرانس این مجموعه با بچهها جلسه داشتم همین ساختمان آبرومند خبر از وضع خوب و توانایی مالی جالب هومینگ میداد. سایت هومینگ را در این لینک حتما ببینید.

از راست به چپ: علی ، شراگیم، سینا
علی : در خدمت استارتاپ بسیار پویا هومینگ هستیم با یک عالمه سوال در مورد یک استارتاپ بسیار بسیار پویا و دوست داشتنی
شراگیم: درسته
هومینگ چگونه شروع شد و چگونه ادامه داد
علی: من از سوال های عمومی شروع میکنم هومینگ از کجا شروع شد
سینا: واقعیت این است که هومینگ از جایی شروع شد که یک نیاز احساس شد در حوزه مسکن، املاک و مستغلات و این حوزه یک فضای سنتی کسب و کار دارد و البته افراد بسیار باهوشی وارد آن شدهاند و نتوانستند با ستارتاپهایشان در آن فعالیت کنند. دلایل متعددی هم داشته است، اما مشکلی ورود به این بازار پیچیده بودن آن است در این بازار ما یک بازار پیچیده سنتیای داریم که نیازهای فراوانی به حرکتهای نو دارد. و البته استارتاپ هم خیلی پاسخ مناسبی به این سوالات نداده بودند.

سینا عقیلی مدیر عملیات هومینگ
برای مثال در این میان مشکلاتی مستأجر دارند و مشکلاتی مالکان که میخواهند ملکی را اجاره دهند. و البته Nttهای دیگری هم دراین اکوسیستم وجود دارد مانند خود مشاوران املاک یا کسانی که آژانس املاک دارند. به خصوص برای برطرف کردن مشکل خریدار و مستأجر به خصوص برای برطرف کردن مشکلات مستأجر، چون همیشه مستأجر در موضع ضعف قرار دارد و برای این که محیط بهتری فراهم شود و نیازهای آنها بهتر پاسخگویی شود تصمیم بر آن شده که مجموعه هومینگ راه اندازی شود.
علی: خوب این واقعیتی است که همیشه صحبت درباره بیزینسها، صحبت درباره ارزشهای مشخص سمت کاربرها است. کاربران شما هم عملا سه دسته هستند یک سری صاحبان املاک اند، گروهی خریداران املاکاند و درسته سوم آژانسهای املاک هستند. چه ارزش مشخص و یک بنفیت (benefit) مشخص برای آنها به وجود آوردهاید:
شراگیم: همان طور که سینا جان گفت بیزینسهایی که در حوزه مسکن بودند اختصاصی در این حوزه فعالیت نمیکردند. به عبارتی آگهی فروش بودند. به قول معروف از آگهی گیتار و قندان و این پرچم را به کاربران نشان میداند تا آگهی خانه و دردی را دوا نمیکردند. حوزه مسکن در ایران گردش مالی زیادی دارد و بازیگر اصلی ندارد مانند حوزه تاکسی اینترنتی نیست که دو بازیگر اصلی آن مشخصاند و در سطح کشور کار میکنند.

شراگیم مرادی مدیر مارکتینگ هومینگ
علی: بازیگر دارد اما بازیگر موفق ندارد
شراگیم: منظور من بازیگر کشوری است. حتی آنهایی که شما میشناسید در حد تهران فعالیت میکنند و مشکل کسی که در بندرعباس و یا در یزد است را برطرف نمیکنند.
علی: اتفاقا در دیزاین جدید سایت، این فوکوس روی شهرستانها را خوب در آوردهاید. من با بانکدارها که صحبت میکردم، آنها میگفتند ما بیش از ۵۰% کل شعب خود را در تهران افتتاح میکنیم و از این ۵۰% هم باز ۵۰% بیشتر شعب را به مناطق نیمه شمالی شهر و منطقه ۱۲ که بازار در آن است اختصاص میدهیم. خوب چقدر شهرستانها به رشد کسب و کارتان چه سمت کاربری و چه سمت مالی کمک کردهاند.
سینا: واقعیت این است که تهران بزرگترین بازار و بزرگترین گردش مالی را دارد، اما هدف ما از این کسب و کار در وهله اول چه بوده است. هدف این بوده است به کسانی که به دنبال ملک میگردند و سایر بازیگران این صنعت کمکی کنیم.
یک سری از جاها هستند که ضریب نفوذ اینترنتی خوبی دارند، مانند استان هایی مثل خراسان رضوی، فارس، این ها جاهایی هستند که در آنها سبک زندگی و حتی استفاده کردن از اینترنت در آنها مانند تهران است. و یک سری جا های دیگر هم هستند که واقعا نیازی را دارند و البته خود نمیدانند این نیاز چه هست. در همین زمینه ما تلاشی که داریم میکنیم است که به نیاز های کل ایران پاسخ بدهیم. البته یک سری جا ها هستند که سنتیترند و البته ما در جاهایی از ایران بازارهایی را داریم که از لحاظ مالی برای ما جذاب نیستند. ولی آن هدفی را که در نظر میگیریم ما باید یک بیزینسی را طراحی کنیم و یک چینشی را داشته باشیم که پاسخگوی مناطق زیادی از ایران باشیم چون این دردی را که خریدار و مستأجر دارد دردی سراسری است و ممکن است مختص به مناطقی از تهران نباشد.
شراگیم: در ادامه آن صحبتی که داشتم ما الان یک سال است که در شهر های مختلف فعالیم. بعد چقدر جالب است که پیغامهای مثبت میگیرم. یا آن که در نظر سنجیها در زمینه املاک ما را میشناسند و این نشان میدهد که یک کار خیلی عادی که ما شروع کردهایم و آن هم ورود به بحث بازار مسکن کل ایران بود چقدر درست بوده است و در شهرستانها اینقدر این قدر زمینه بکر بوده است که فیدبک ما مثبت بوده است. این که ما را تشویق میکنند که مثلا بیایید در شهر ما دفتر بزنید و کارتان را در شهر ما گسترش بدهید.
این موضوع از بحث عدالت در تقسیم اطلاعات نشأت میگیرد. کاربر تا به حال برای به دست آوردن اطلاعات از وضعیت بازار مسکن به آژانس های املاک منطقه خود مراجعه میکرد و آن آژانس ملک هم دوست خود را نشان میداده است. اما دراین جور سایتها کاربر میداند با آن مبلغ بودجهای که دارد کاملا میتواند در سطح شهر به دنبال خانه بگردد و حتی برود در جا های بهتر شهر خانهای را تهیه کند. زیرا مردم عادت کردهاند بروند در جای پایین از شهر زندگی کنند زیرا فکر میکنند بودجه آنها کم است. اما در این جور کسب و کارها به سرعت میتوانند کار را جلو ببرند و حتی احتیاج نیست که بروند به صد املاکی و سوال کنند. اینها چیزهایی بود که در این مدت که داشتیم بررسی میکردیم برای ما فیدبکهای مثبت میساخت که چقدر شفافیت و چقدر سرعت برای آنها مهم است.
علی : شاید در قسمت اصلی مصاحبه من چالشیترین پرسش من بحثی است درباره جدال سنت و مدرنیته (با خنده) ما مثلا در ماجرای اسنپ شاهد بودم که کل بازار آژانسهای کرایه ماشین به یک باره فروپاشید و قدرالسهم بازار به صورت هشتاد تا نود درصدی نصیب اسنپ و تبسی شد. کسب و کار شما از حدود سال ۹۰ که ایران فایل کار میکرد شروع شد. چرا در این بازه هفت هشت ساله که اساسا استارتاپ به وجود آمده. چرا در زمینه املاک ما نتوانستهایم بازار سنتی را شکست دهیم . کمی دارم سفت صحبت میکنم چون احساس میکنم جنگی در این میان در جریان است. از صحبتهای شما هم این تعارض میان کار و کسب و مدرن و سنتی هم بر میآید.
سینا: ببینید واقعیت این است که بازار خیلی پیچیده است. در حوزه تاکسی های اینترنتی یا یک سری از بیزینسهای دیگر، که آمدند و آن روال سنتی را تغییر دادند، کاملا موجودیت ها مشخص هستند، مانند آژانسی راننده و مسافر. اما در حوزه ما یک بنگاه مشاوره املاک است یک مشاور املاک است یک صاحب خانه و یک مستأجر یا خریدار یعنی تعداد NTTهایی که در این حوزه هستند خیلی بیشتر است و این خود باعث پیچیدهتر شدن بازار میشود. یعنی شما در نظر بگیرید یک چیزی که منافع مشاور را تأمین میکند منافع یوزر را ممکن است در نظر نگیرد. و اگر منافع مستأجر را در نظر بگیرید، منافع مالک را در نظر نمیگیرد و اگر منافع مالک را در نظر بگیرید امکان دارد منافع مستأجر از دست برود. و این خود همهاش باعث میشود پیچیدگی بیشتر شود.
دیگر عامل موضوع مبالغ بالا است که در ماجرای خانه جا به جا میشود و این موضوع ریسک کار را بالا میبرد چون شما چندین میلیون، چند صد میلیون یا گاه چندین میلیارد میخواهید هزینه کنید. من یادم هست یک همکاری داشتیم در مجموعه قبلی که بودم، وقتی یک موبایل از دیجیکالا خریده بودم به من میگفت: تو این موبایل را از دیجیکالا خریدی و من میگفتم: بله. بعد میگفت پولش را هم جلو جلو پرداخت کردی؟ میگفتم: بله. به من میگفت: چطوری اعتماد کردی. و من داشتم فکر میکردم وای آلان سال ۹۷ است. دیگر مگر میشود کسی هم سن و سال من، بین ۲۹ تا ۳۳ سال سن داشته باشد و یک چنین سوالی بپرسد. این برای یک محصول نسبتا کوچک بود مثل موبایل حالا در نظر بگیرید برای کسی که سگمنت ما است و یا تارگت مارکت ماست این سوال را از من میپرسد. فکر کنید در بیزینسی مانند املاک طرف میخواهد چند میلیارد پول بدهد و مالک یا خریدار احتمالا در رده سنتی ۴۰ تا ۵۰ سال هستند آنها دیگر باید چگونه وارد این بازار شوند. حالا اگر بخواهم یکی یکی موانع را بگویم یکی پیچیدگی باز است، یکی ریسک خیلی بالا است و دیگر وجود عوامل زیاد در بازار که سبب میشود رویکرد به استارت آپ ها کم باشد.
علی: نظر تو چیه شراگیم. بگذار من قسمت بعدی این سوال را هم بگم ما در استارتاپهای بزرگتر میبینیم که پیاده نظام سنتی، فرض بفرمایید مشاورین املاک، آمدهاند و رسوخ کردهاند و خودشان دارند آگهی میدهند. این رسوخ سیستم سنتی در کار دیجیتال یکی از موانع نیست ؟ که شما با صاحب ملک و مصرف کننده آن خریدار یا مستأجر رو به رو نیستید آگهی دهنده گاهی اوقات بنگاهی های معمولیاند.
شراگیم : ۹۰%
علی : نود درصد را خیلی خوب آمدی(با خنده). این کار را سخت نمیکند.
شراگیم: اصلا ببینید این یکی از مشکلات است. این قضیه اینقدر جدی است که بسیار از استارتاپ ها حوزه املاک اصلا دارند سرویس میدهند به مشاورین املاک. استارت آپ هایی که شما اسم آنها آوردید اصلا میگویند طرح های تبلیغاتی برای مشاورین املاک.
علی: آلونک از بیس همین بود.
شراگیم : باقی آنها همین بود
سینا: سینا (با خنده) ما هم همینیم
شراگیم: در زمینه تاکسی اینترنتی رانندههای آژانس کرایه ماشین همراه شدند با اسنپ و تپسی، اما این ور این همکاریه نبوده است. شاید مردم باید کمکم این کار را انجام میداند و یک فرهنگ سازی نیاز داشت برای همین آن بحث مشاورین املاک سرجایش مانده. البته شاید این بد هم نباشد شاید این فرهنگ سازیه سبب شود آن سرویس و خدماتی میدهند بیشتر شود.
علی: حذف کردن یک واسطه یعنی صاحب آژانس در تاکسیهای اینترنتی سبب شد قیمت تاکسی های اینترنتی کمی کاهش پیدا کند.
شراگیم : دقیقا
علی: فکر نمیکنید حذف کردن مشاورین املاک هم در این زمینه میتواند نرخ ملک را پایینتر آورد. چون ما میدانیم که بورس بازی در این زمینه وجود دارد. نرخ ملک آن چیزی نیست که از زبان مشاورین املاک در میآید. فکر نمیکنید حذف کردن بازار سنتی یکی از تارگتهای شما باشد به عنوان کار بزرگ.
سینا: ببینید واقعیت این است که هر کسی در زمینه املاک چه ما چه رقبای ما به حیات خود ادامه میدهند، چه آنها که در همان نطفه اول کارشان به زوال کشیده است. هدفشان این بوده است که در روزهای اول این واسطهها را حذف کنند، که کوچکترین مسئلهاش کم شدن کمیسیون است. و به صورت نهایی آن میتواند کل هزینه های را کاهش دهد. اما نقشی که مشاور در فضای املاک دارد باید باشد. شاید نیاز به باز تعریف دارد تا به المان هایی که ما میخواهیم نزدیکتر شود. المانهایی ما نزدیک شود المانهایی مانند شفافیت معامله، سرعت سپردن ملک برای معامله و کوتاه شدن زمان اجاره رفتن یا فروش خانه باشد. و چابکی بازار باشد. من میگویم همه این ها با وجود مشاور منافاتی ندارد. فقط باید فضای موجود را باز تعریف کنیم که این مشاور آن کاری را انجام دهد که ما برسیم به قضیه در نهایت ما وظیفه داریم که یک استراتژی تدوین کنیم، یک گیمی فیکیشنی را بسازیم تا مشاور بیایند در راستای شفافیت بیشتر بازار و اطلاعات بهتر و سرویس بهتر کار کنند. روی همین حساب من فکر میکنم ذهنیت ما هم این نیست که نخواهیم مشاورها را حذف کنیم یا نمیخواهیم با آنها کار کنیم. شاید نیاز باشد که تغییراتی اعمال کنیم تا به آن جایی برسد که برای اولش طراحی شده است که فرانید تسهیل گری انجام میدهد. به این موضوع برمیگردم که چه موانعی وجود دارد در بازار سنتی من به واقع بازار سنتی را یک مانع نمیبینم اما مطمئنا یک سری تضادها هست و یک سری چالش ها وجود دارد. که باید برطرف شود اما منتها ما این مشاورها را داریم از خودمان میبینیم که اگر ما بتوانیم سرویس خوبی را ارائه کنیم و اگر ما کاری کنیم او سرویس خوبی بدهد در نهایت به نفع مالک مستأجر است. یعنی اگر ما بخواهیم به نفع مالک و مستأجر و خریدار کار کنیم به یک سری افراد به عنوان مشاور نیاز داریم، که یک سری سرویسهای مازاد ارائه کنند و این فرایند را تسهیل کنند تا ما بتوانیم به آن کاربرهای واقعی خدمت ارائه کنیم.
علی: نقش حمایت دولت دراین میان چیست
در بخش مزیتها ما روی کندی بازار خیلی صحبت کردیم. یکی از عوامل کندی، بحثهای قانونی است. ما سیستم مشخص یک پارچه ای در دولت نداریم که بدانیم شخص مالک چه املاکی دارد و ما بدانیم املاک مثلا ۳ تا ۷ ایشان آماده اجاره دادن است و مای استارتآپ بیاییم وصل بشویم به این بانک اطلاعاتی تا کار مردم را سریعتر راه بیندازیم در نبود این بانک های اطلاعاتی ما استارت آپ ها میآییم ابزارهایی را درست میکنیم تا بعدا بتوانیم فرهنگ سازی بیشتری را انجام دهیم بعدا کل این سیستم یک پارچه و آنلاین بشود این ها بحث های قانونی هست که شاید اول لازم باشد کل سیستم کشوری ما پیشرفت کند وگرنه مردم ما و استارتاپ های ما جلو هستند و باید بستر کل کشور پیشرفت بکند.
علی: شراگیم یکی از سوال های من این است آیا ما میتوانیم استارت آپ ها را کسب و کارهای بدون دولت بدانیم به عنوان کسی میپرسم ازت که در استارتآپ های خیلی زیادی کارکردی چقدر این امکان پذیر است چقدر به آن اعتقاد داری
ببیند در کشور ما که نه مردم و نه دولت اهل ریسک کردناند این تعریف شدنی نیست. ببینید الان یک کسب و کار بخواهد کاری راه بیندازد لااقل باید از ۵ جا مجوز بگیرد . پس این که ما بخواهیم مستقل کار کنیم چندان در ایران معنی ندارد. از سوی دیگر هم بعد از راه افتادن دکمه فیلتر است که به راحتی فشار داده میشود و افراد زیادی را از کار بی کار میکند. به هرحال این موانع قانونی هست. از آن ور دولت کمکی میتواند انجام دهد آمار اطلاعات است این بانک های اطلاعاتی مثلا در ایلام ما بدانیم چقدر قرار داد درحال ثبت شدن است. قرارداد ها چقدر رسمی است. این آمار ها با فاصله یک سال یا دو سال منتشر میشود. فکر کنم آمار کلی برای سال ۹۳ است؟
سینا : ۹۱ را داریم ۹۳ را داریم ۹۶ را استیمیت زدیم بر اساس ۹۶ که استیمیت زدیم داریم ۹۷ را استیمیت میزنیم (همه با هم میخندیم) یا مثلا کسانی که در کار آنالیز دیتا هستند آمارها دولتی ما را آمار های کثیف میدانند چون آمار یک چیز همین جور است. مثلا میگویند ما ۱۰۰,۰۰۰ ثبت ملک داشتیم در کل کشور این آمار هیچ دسته بندی نشده است که چند نفر مرد بوده اند چند نفر زن بودهاند کجای کشور بودهاند کدام منطقه بیشتر بوده است. و به این ترتیب آماری که بشود با آن چند کسب و کار را راه انداخت وجود ندارد. شما مطمئن باشید که در این اقتصاد ما این استارت آپ ها هستند که میتواند یک چرخی را بچرخانند و حداقل کار آن هم همین موانع قانونی است. همین آمار هاست همین وام هایی است که به استارت آپ ها نمی دهند و می تواند کم کم بهبود پیدا کند.
علی : بحث دولت خیلی پیچیده است و فضا را تاریک می کند حالا بیاییم در اتاق آبی صحبت کنیم. دراین چند وقته از استارت آپ های املاک خبر رسید که آی هوم با دیوار ادغام شد که البته هنوز هویت مستقل خودش را دارد اساس چقدر با این بحث ادغام موافقید
شراگیم: این هم از این چیزهایی است که در کشور ما اتفاق میافتد، به خاطر مشکلات اقتصادی مثلا سرمایه گذار آی هوم مجبور شد از کشور خارج بشه. و سرمایه گذار خارجی بود و مجبور شدند برای این که این شرکت بقای خود را حفظ کند وصل شود به یک شرکت دیگر. آلونک هم همین طور برای این که بقای خود را حفظ کند مجبور بود وصل شود به شیپور. حالا هر چیزی یک خوبی دارد و یک بدی مثلا در زمینه تخفیف گروهی استارت آپ ها دارند به یک دیگر وصل می شوند.
علی: اتصال است یا ادغام .
شراگیم : ادغام داره اتفاق می افتد. ولی همه یک مشکلشان این است که از ظرفیت های هم استفاده کننده تا به موفقیت برسند ظرفیتهایی مانند: ظرفیت مالی، منابع انسانی.
علی: برای هومینگ هم این را میپسندید.
شراگیم: هومینگ در بیس کار به گونه است که باید به یک سیستم وصل میشد. ما الان در ساختار آسان پرداخت و آپ هستیم.
سینا: واقعا نیازی نداریم فعلا(با خنده )
علی: یعنی عملا با یک ادغام شروع کردید
سینا: بله. ما اول کار با سرمایه گذاری شروع کردیم که هومینگ را پروژه شخصی خودش بود و این شرکت را پروژه شرکتی خودش میدید. و هومینگ خودش یک پروژه است و عملا استارتاپی هستیم که از دل یک شرکت دیگر شکل گرفتهایم. فعلا فکر نمیکنیم نیازی باشد که به خاطر منابع مالی با مجموعهای ادغام شویم. اما شاید به خاطر تکنولوژی و یا مسائل دیگر بخواهیم مجموعهای را به خودمان اضافه کنیم و کمک بگیریم و یا ادغام شویم. من فکر نمیکنم در چشم انداز چند ساله چنین اتفاقی بیفتد برای هومینگ ولی خب ادغام در کل چیز بدی نمیتواند باشد خیلی مجموعههای با هم ادغام شدند. ولی در نهایت کار سختی است اغلب مجموعه هایی که با هم ادغام شدند
علی: خبرهای بدی از آن رسید
سینا: دقیقا، اگر نمونه غیر استارتاپی آن را بخواهیم بگوییم در خارج از ایران سونی اریکسون بود که ادغام موفقی نبود. سر بحث تخفیفان و نت برگ هم این بود که ادغام ها صرفا خوب نیستند و میتواند نتایج بدی هم داشته باشد. ولی از خیلی وقت پیش دوست داشتند و البته آقای صادقی هم دوست داشتند این اتفاق بیفتد اما خب باید ببینیم در نهایت نتیجه اش چه میشود اما در نهایت چیز پیچیده و سختی است.
شراگیم : در کل من درباره یک استارتاپ خاص صحبت نمیکنم. فضای استارتاپی ایران الان جوری است که اگر قوی کار بکنید، در هر زمینهای، شما بگید ما در زمینه گوشی استارتاپی را نداریم که موفق باشد یا در زمینه املاک نداریم که بتواند بازار را قبضه کند. برای همین این ادغام ها و این سرمایه گذارها میتواند کمک کنند که یک استارتاپ بیاید پای خود را از تهران فراتر بگذارد و بیاید ایران را بگیرد اصلا چرا ایران بیاید کشورهای اطراف ایران را هم خدمات بدهد. این دید است که باعث میشود شرکتها با هم ادغام شود. چون ایران خیلی فضای بکری است برای گسترش.
علی: خب، من تا همین چند روزه نمیدانستم که هومینگ را آپ به وجود آورده است. یک فین تک یا بهتر بگوییم یک شرکت مالی وارد کارهای خدماتی شده است. البته آپ کار خدماتی انجام داده است. اولین تجربه آن هستید؟
سینا: فکر میکنم مجموعههای دیگری هم بودهاند اما در حوزه املاک اولین بوده ایم و امیدواریم آخرینش باشیم ( با خنده همگی) و اینقدر خوب سرویس بدهیم که به فکر استارت آپ دیگری نیفتند. ولی بیزینسهایی هم زمان دارد که حالا خیلی ها بدانند و البته خیلی ها هم ندانند. حتی ما هم خیلی های آن را ندانیم. ولی در حوزه سرویس فعالیت دارد میکند همین الان. یک خورده در حوزه بیمه فعالیت می کند در حوزه بلیط فعالیت میکند.

هومینگ
علی: آیا این آپ را ما میتوانیم فناپ دوم بدانیم، با آن کارهایی که فناپ انجام داده در ابر آوران و جاهای دیگر. با پشتیبانی مالی و بیشتر فکری خودش.
سینا: ببینید مجموعه آسان پرداخت یک سری منابع دارد، که بخشی از آن منابع مالی است و بخش دیگر آن ممکن است فیزیکی و سخت افزاری باشد. یک سری دانش هم هست که امکان منتقل شدن آن هم هست. اما فکر میکنم مقداری جا دارد که به آنجا برسد. چون مقداری باید ساختار های فکری بهتر شود و یک مقدار در این زمینه باید پخته تر شود. فکر میکنم الان بیشتر جنبه سرمایه گذاری و منابع دیگری که در اختیار ما قرار میدهد ولی از لحاظ دانشی من فکر میکنم هنوز یک مقدار زمان مانده است که بتوانیم استفاده کنیم از تجربیات آپ.
شراگیم: بیشتر دارند بحث سوپر اپلیکیشن موفق را دارند پیگیری میکنند. ولی فناپ بحث هلدینگ موفق است .
علی: بیایید یک مقدار درباره سوپراپلیکیشنهای صحبت کنیم نظر کلی درباره سوپر اپها چیه.
شراگیم: من یک مقاله ای را میخواندم که میگفت ظاهرا در دنیا کاربرها دو رفتار را دارند. یک سری جاها مانند کشورهای اروپایی کاملا دیدشان منفی است. یعنی انتظار دارند برای لباس بروند در یک آپ برای پرداخت بروند در اپی دیگر، ولی یک سری جاها مانند مالزی که مردم تعامل بهتری با هم دارند از یک اپلیکیشن استقبال میکنند که همه کارهایشان را با هم انجام دهد و مفهوم کیف پول را بتواند راه بیندازد. یعنی اپلیکیشنی باشد که من پانصد هزار تومان واریز کنم او میآید آنجا فیلم آموزشی میبیند کار تاکسی اینترنتیاش را انجام میدهد و میتواند بودجه اش را آنجا مدیریت کند.
سینا: البته با پانصد تومان کار خاصی نمیتواند بکند و همه چیز را پیگیری کنه.
شراگیم: دیگه ما همین قدر از دستمان بر میآید (همه با هم میخندیم)
سوپر اپلیکیشن در ایران
علی: حمایت دولتی هم خیلی از سوپر اپلیکیشن می شود. چرا؟
سینا: چون کلا دولتیها چیزهای بزرگ دوست دارند. مثلا اگر دانشگاه تهران بخواهد در مجامعی شرکت کند و خود را معرفی کند. با ابعاد و تعداد زمینها و تعداد کلاسها و دانشجوهاش خود را معرفی میکند. یا مثل این قضیه که ما باید در تعداد مقالات علمی اول باشیم خود تعداد مقالات علمی کیفیتش چقدر است و این تعداد چقدر در عمل به اتفاقات عملیاتی منجر میشود خودش جای سوال دارد.
علی: اینجا هم دولتیها دارند به این وضعیت میرسند دولتیها؟ یعنی کمیتها را زیاد میکنند بادش میکنند و بعد از مدتی وضعیت به هم میریزد.
شراگیم: ببینید سوپر اپلیکیشنهای دیگر همه به یک ارگان بزرگ وصل هستند. و شاید دارند از استارت آپ یا شرکت خود حمایت میکنند. یعنی بزرگ کردن یک استارتاپ نیست بزرگ کردن زیرمجموعه خودشان است.
علی: یعنی به عبارتی دولت به وسیله سوپر اپلیکیشنها در حال دراز کردن دست و پای خود در استارتاپ ها هست
شراگیم: بله
سینا: کنترلش هم راحت تر است.
علی: حالا به قسمت به پر لیوان هم نگاه کنیم. چه مزایایی برای اپلیکیشنها دارد به عنوانی کسی جواب دهید که الان خودش تا حدی در یک سوپر اپ حضور دارد.
سینا: دیتا مهمترین کمکی است که به هر بیزینسی باید انجام شود. به خصوص کسانی که در آنجا کار میکنند مقداری دیتا دیریون (driven) باشند. واقعیت بهترین موضوع این قضیه دسترسی داشتن به یک دیتای خوب تر و تمیز که خودت بتوانی طبقه بندیش کنی و هر کاری که بخواهی با آن بتوانی انجام دهی. چرا بیزینسهایی مانند اسنپ، اسنپ فود و تپسی موفق هستند چون میدانند با دیتا چگونه کار کنند. و البته دیتایی را دارند که با آن کار کنند دقیقا آن چیزی که دولت به ما نمیدهد. شما در هلند یا آلمان می توانید بدانید که تعداد دوچرخه سوارهای مردی که در فلان روستا به صورت روزانه برای رفتن به سر کار از دوچرخه استفاده میکنند چقدر است و این دیتا را کاملا میتوانند در اختیار شما قرار دهند ولی ما در اینجا حتی تعداد معاملات واقعی مسکن را هم نمیتوانیم داشته باشیم. چون باید برای معاملات باید کد رهگیری را بگیرید اما آنچنان نیازی هم نیست و اگر فقط بخواهی فلان جواز کسب را بگیری لازم است. هیچ چیزی قطعی نیست و اقتضایی است و من فکر میکنم همه چیز در کشورمان اقتضایی است. مثلا در بحث سند ماشین، نیروی انتظامی میگوید شما پلاک را عوض کنید برای من کافی است. اما اسناد رسمی میگوید تا یک پول بزرگی به من ندهی من معامله شما را به رسمیت نمی شناسم. و وقتی شما بیایید و شکایت کنید میگوید شما که اصلا سند نزدید. این باعث می شود هم دیتاهای ما کثیف باشد و هم دیتای واقعی که واقعا بتوانیم از آن استفاده کنیم نداشته باشیم.

هومینگ
من فکر میکنم چه چیزی سوپر اپ ها را موفق میکند و چه چیزی سبب میشود که آنها دست روی هر چیزی بگذارند موفق شوند همین بحث دیتا است.
کلان داده: هر چه کلان تر بهتر big data :biggest is better
علی: البته من با این که دست روی هر چیزی بگذارند موفق شوند. هنوز مشکل دارم ولی من هم دارم با شما به این نتیجه میرسم در بیگ دیتا هر چه دیتا بزرگتر بهتر biggest is better و از این بابت باید هنوز منتظر شویم ببینیم چه کار میکنند و این دیتاهای بزرگ چه خروجی میدهد
در بخش عمومی من دوتا سوال دارم تا این بخش را ببندیم.
چقدر چالش نیروی انسانی داشتید؟
سینا: بزرگترین چالش تمام مجموعه ها چه استارتاپی و چه غیر استارتاپی وقتی یک سری کارها که نمیشود به ماشین سپرد که انجامش دهند و انتظار دارید این کارها را یک سری افراد متخصص و سینیور انجام دهند واقعا پیدا کردن این افراد بسیار سخت است. خیلی سخت است به این خاطر که خیلی از دانشها در ایران نهادینه نشده است. و کسانی که از لحاظ استانداردهای بین المللی خیلی متوسط هم باشند میتواندند در ایران خیلی خوب جلوه کننده. روی همین حساب پیدا کردن نیروی متخصصی که بیاید و همکاری کند و از جایی که هست دل بکند و بیاید پیش ما چالش سختی است.
علی: نمونه بیان میکنید؟
شراگیم: ما دوتا مشکل داشتیم و آن این بود استارتاپهای ما در اینجا اسمش روی آن است نوپا هستند و حتی نمیداند که حتی این پوزیشن شرح شغلیش چی هست و بحث دوم این است که وقتی شرح شغلی تولید کننده محتوا معلوم شد که چی هست. اصلا بستر مشخصی برای پیدا کردن این نیروها وجود ندارد. چون آن بستری هم که برای این کار وجود دارد آن هم خود یک کسب و کار نو پایی است که تعداد کارجوها در آن کماند. یا ما در میان دوستانمان که دانشجو هستند میگوییم شما که اینقدر نیروی متخصصی هستید آیا سایت های کاریابی را میشناسید؟ تا به حال رفتی این جا؟ و اونها حتی این سایتهای را نمیشناسند. در این سایتهای کاریابی هم اینقدر خوب کار نشده که من روی آنها این حساب را انجام دهم که مثلا من فرانت اند دولوپر را تا یک هفته دیگر اینجا جذب کنم. و این همان بحث سرعت و همان بحث گستردگی اطلاعات اینجا هم وجود دارد چون این کسب و کارها نوپا هستند و میخواهند به سرعت نیروی خوب و با تجربه را جذب کنند و راه هایی که پیش روی آنها ست بسیار محدود است.

تیم هومینگ
سینا: و البته یک مورد دیگری هم هست چالشی است که خیلی استارتاپها با آن رو به رو هستند مخصوصا ما به واسطههای که خیلی دوست داریم بازار سریع جلو برود اما نیروهایی که میآیند زمانی ندارند که با پوست و خون یک بیزینس آشنا بشوند. و این در حالیه که ما به سرعت از آنها خروجی میخواهیم. این هم به این خاطره که ما زمانمان محدود است. این موضوع هم به خاطر این است که بیزینس نو پاست و هنوز یک جریان درآمد پایدار نشده است. و هنوز خیلی چالشها وجود دارد اما در بیزینسهای بزرگتر این موضوع کم است بزینسههایی مانند اسنپ و دیجیکالا و علی بابا. این مجموعه خیلی راحتتر نیرو جذب میکنند و خیلی راحتتر به نیرو زمان میدهند تا جا بیفتد.
علی: یک سوال سخت
شراگیم: سینا جواب مییده (همه میخندیم)
علی: چقدر مشکل جذب سرمایه داشتید
سینا: چون ما از دل یک مجموعه خارج شدیم که خودش سرمایه گذار بود خب از آن جهت مشکلی نبود و جذب راحت انجام شد. ولی بحث ما این است که چقدر در طول کار میتوانی به صورت یک نواخت این سرمایه را تزریق کنیم. این موضوعی است که در دانشگاههای کارآفرینی درس داده میشود زاکربرگ با چقدر سرمایه شروع کرد، ایلان ماسک با چقدر شروع کرد. این به نظر من این سرمایه اولیه در واقع در اولویت آخر است . این که در حین کار سرمایه چگونه تزریق بشود خیلی مهم است. یعنی فکر میکنم خود شراگیم یکی از زینفعان این قضیه باشه(باخنده) که واقعا با چالش رو به رو ست. در بحث بودجههای تبلیغاتی و فراهم آوردن زیرساختها این سرمایهای که باید به مقدار مناسب در زمان مناسب باید تزریق شود بسیار مناسب است. من حس میکنم این هنر است که سرمایه گذار میتواند داشته باشد.
علی: یک سوال شراگیم نسبت به رقباتون فکر میکنید این تزریق سرمایه منطقی است به خصوص که حرکتهای تبلیغاتی سنگینی در رقباتون شروع شده. اساسا با این موضوع جایی رو به رو بودی که جریان سرمایه متعادل را داشته باشد.
شراگیم: مسلما نه چون ما خودمان توی همین بیزینسیم و می دانیم که یک سایت چقدر درآمد دارد. و وقتی بخواهیم یک حجم زیادی سرمایه را تزریق کند شاید بازگشت سرمایهاش چند سال طول بکشد.
علی: عملا دارند ضرر انباشته را زیاد میکنند
شراگیم: بله، عملا ما در ایران این را داریم که استارتاپ میآید بیلبورد میگذارد که سرمایه گذار جذب کند و سرمایه گذار بیاید سراغش. یعنی این رفتار یک دلایل غیر علمی و غیر منطقی دارد. طرف میآید در الکاپ یک غرفه با عظمت درست میکند و ازش میپرسیم چرا این قدر غرفه بزرگ گرفتی؟ میگوید کلی سرمایه گذار میآید فکر میکند من وضعم خوبه و موفقم کلی روی من سرمایه گذاری میکند و این در حالیه که طرف سه تا چک دارد که پاس نشده.

تیم هومینگ
علی: فرار روبه جلو؟
شراگیم: دقیقا، دقیقا یک این چیزی است که در میان خیلی از فاندرهای ماست.
علی: خیلی جالبه ما اسم این کار چی بگذاریم
شراگیم : ما چند تا استراتآپ داشتیم این طوری بودند مثلا یک استارتاپ داشتیم که فکر میکردیم جزو دوتا پلیر اصلی بازار فروش بیمه آنلاین است. الان در معرض جمع شدن است.
علی: در بخش پیشین مصاحبه گفتید که پذیرفتهاید که بنگاهی ها و آژانس های املاک آمده اند و شما هم پذیرفتهاید که آمدهاند. چه کارتان را یک کار B2B می دانید و چقدر کارتان را B2C می دانید.
شراگیم: ما یک پلتفرم دو سویه هستیم در یک سو مردم هستند که از ما سرویس میگیرند و در یک سوی دیگر آژانس ها هستند که دارند از ما خدمات میگیرند که در این سمت B2B هستیم و در سمت دیگر مردم هستند و ما در این سمت B2C هستیم.
علی : تداخلی به وجود نمیآید؟
شراگیم: ببینید این قرار گرفتن دو تا کسب و کار است. وقتی که دیجیکالا فروشندهها را وارد کار خود کرد به دو کسب و کار تبدیل شد. یکی کسب و کاری که داشت به شرکتهایی که تولید کننده هستند سرویس میداد برای تبلیغاتشان برای ارائه محصولشان و بحثهای ارسال مراسلاتشان و بحث افیلیت یک بیزینس دیگر حساب میشود. و از آن طرف به عنوان فروشنده دارد با مردم کار میکند و به مردم کلا میفروشد.
قبل از ورود فروشندهها خودش با مردم کار میکرد و B2C بود. یک بیزینسی بود که به کاستورم خدمات میداد. ما هم در آن سمتی که به آژانس ها خدمات میدهیم B2B هستیم و آن بخش که به آژانسها خدمات میدهیم B2C هستیم.
علی: به هم ریختگی ایجاد نمیکند در به دست آوردن پرسوناها، در به دست آوردن شکل کسب و کار و روابط شرکتی
شراگیم: مدیریتش خیلی سخت است مانند این است که به جای یک شرکت ده شرکت را مدیریت میکنی. سختی آن این است که این دو شرکت هم باید پرفرمنس خوبی داشته باشند. هم باید بین اینها تعدیل برقرار باشد مثلا ما نمیتوانیم، ده هزار ملک را در سایت قرار دهیم و آن طرف حتی یک یوزرها نباشد که این ملکها را ببیند. این تعادل خودش خیلی سختتر از آن است که من مثلا ساید مشاور املاک را مدیریت بکنم یا ساید یوزر را. این که یک منطقی بین این دو باشد کلا مشکل همه پلتفرمهای دو سویه هست. شاید نگاه کنیم قشنگ باشد اما این منطق حاکم، حکم میکند که ما به تفکیک مناطق تهران باید این منطق را برقرار کنیم . آن کاربری که میآید آزادی را سرچ میکند در آن طرف باید کسی ملکی برای آزادی گذاشته باشد و شما این را ضرب در سی استان بکن و ما در این بحث این قدر مشکل داریم و باید حلش کنیم.

تیم هومینگ
سینا: من یک نکته را در این بحث اضافه کنیم . خیلیها آمدهاند خیلی باهوش و ثروتمند نتوانستهاند در این میدان بازی کنند و موفق شوند. این هم به این خاطر بوده است که ما بیزینس مدلی نداریم که مشابه این موضوع باشد. یعنی بیزینس مدل ما چیزی نیست که مشابه خارجی داشته باشد در حوزه معاملات مسکن به خاطر آن که ساختار بازار در کشورهایی که در حوزه استارتاپ فعالاند نوع بازارشان فرق دارد.
علی: به عبارتی اگر اسنپ پیروز ماجرا بود یکی از دلایل آن بود که بزینس مدل خود را کپی اوبر برداشته بود درست است.
سینا: اتفاقا فقط چند استارت آپ بوده است که مشابه خارجی نداشته است و موفق بودهاند یکی شاید مامان پز بوده است. خانم تبسم لطیفی واقعا یک بزینس مدل موفق خارجی ندارد. و آن هم اسکیل کردنش چیزی نیست که مجموعهای مثل هومینگ بتواند با این اندازه آن را اسکیل کند. و دقیقا چالشهایی وجود دارد یعنی این پیچیدگی که شما میفرمایید وجود دارد. یعنی این که ما بخواهیم B2B باشیم و بخواهیم با مشاورها همکاری کنیم و یک ساید دیگر هست که بخواهیم با آژانس های املاک همکاری کنیم. یا این که ممکن است ما بیاییم مشاور و آژانس را حذف کنیم. و مستقیم مالک و خریدار را به هم برساند. این انواع بیزینسهایی است که امکان دارد اینجا انجام شود و باعث پیچیدگی است. اما من فکر میکنم بازار اینقدر بکر است که اصلا من فکر نمیکنم یک سری رقیب داریم چون مجموعه هایی مانند دیوار و کیلید حتی رقیب ما هم فرض نمی شوند. و یک کار متفاوتی انجام میدهند. اما من یک سری از مجموعه ها را هم با یک فضای غیر استارتاپی اداره میشوند مانند ایران فایل و گلدن فایل. واقعا رقیب نیستند و حتی میتوانند شریک تجاری ما باشند. یک سری استارتاپها باید بیایند که یک سری ابزار و تولز را به مالک و مشاور بدهد و چه در اختیار آژانس املاک بگذارند. این چیزهایی که هنوز وجود ندارد و اگر اتفاق بیفتد خیلی خوب است و کسی نمیتواند بگوید خیلیها آمده اند و در این بازار رقابت کرده اند و شکست خوردهاند. اتفاقا هر چه این ابزارها بیشتر شود بهتر است. و اتفاقا هومینگ نمیتواند بیاید و بگوید که از امروز بازار سنتی خدا نگهدارد بازار مدرن را راه اندازی میکنم. این ابزار ها هستند که میتواند به ما کمک کنند خیلی موفقتر باشیم.
علی: چقدر به دنبال ساخت این ابزار ها هستید؟ فرضا چیزی که بتواند قیمت واقعی خانه را به دست آورد مانند موتورهای جستجوگر سایت و یا سرویسی خاص.
شراگیم: این یکی از وظیفههای ماست. به عنوان یک استارت آپی که پیشرو است در زمینه املاک که بیایید یک سری ابزاری که کار کاربر را راحت بکند. هم برای این که ملک را بشناسد، هم برای این که منطقه را بشناسد، هم برای این که دیتا خوبی را دریافت کند. ابزاری را در اختیار داشته باشد . این ها همه چیزهایی است که ما در ماههای آتی میسازیم یا ساختهایم و ریلیز میکنیم تا در اختیار کاربران قرار بگیرد.
کسانی که در یک حوزه میخواهند کار جدید بکنند یک سری وظیفه اجتماعی هم دارند دیگر.

هومینگ
علی: یک کم این سوال بر میگردد به چالش B2B و B2C، چقدر چالش تولید پرسونا داشتید.
سینا: (با خنده) داریم
شراگیم: ما باید بدانیم یک شرکت در چه گسترهای میخواهد کار کند. اگر در تهران بخواهی کار کنی میدانی بیزینس شما دو ساید دارد یک طرف که آژانس ها مسکن هستند. و یک سمتی هم هست که کسانیاند که میخواهند خانه اجاره کنند و بخرند. میشود با تحقیقات جلو برد. اما وقتی هست که ایران بزرگ را جلوی خود داریم که اصفهان یک رفتاری دارند در شیراز یک رفتاری دارند. میدانید قبل از این که بخواهیم همین جوری پرسونا در آوریم باید به این نکته فکر کنیم. ما خودمان این کار را کردیم اول در آوردیم که کجا میخواهیم کار کنیم و با چه حدی، مثلا شما میخواهید کل بازار اجاره را دست بگیرید یا ۱۰۰ تا هم بگیری کافی است.
تأثیر داشت در کوچک و بزرگ کردن پرسونا.
شراگیم: دقیقا وقتی که تارگت گذاشته بودند ۱۰۰ اجاره مسکن، ما رفتیم به سراغ دانشجوها و کسانی که پیشرو هستند در استفاده از خدمات آنلاین اما وقتی عمومی باشد. اتفاقا دانشجو میشود یک گروه کوچک.
هر بیزینسی باید چند دسته پرسونا داشته باشد. باید بداند در سه ماه اول برای کدام پرسونا کار کند و در سه ماه دوم برنامه داشته باشد برای پرسونا های بعدی و حفظ آنها.
سینا: من فکر میکنم یکی از پیچیدگیهایی که وجود دارد من فکر میکنم همین پیچیدگی بازار است. موضوعی که هر روز ما را با یک ماز بسیار پیچیده دست به گریبان میکند. و همه هم این طور هستند یعنی همه داخل باکس فکر میکنند و کسی خارج آن نیامده است. مثلا همه فکر میکنند ما یک سایت بزنیم در حوزه فایلینگ. سایتی بزنیم که مردم بیایند در آن ملک ها را ببینند و بعد بیایند ملکها را ثبت کنند. این پیچیدگی سبب شده است که هر کس از یک گوشه ای شروع کند.
علی: این پیچیدگی ها و بنبستهایی که روزانه برای شما به وجود میآید یک مقدار با اصل برنامه ریزی که در استارتاپ ها به شدت پیگیر آن هستیم منافات ندارد؟
سینا: ببینید در این بازار در معنای خودمانیتر اگر بخواهیم بگوییم مشاور یک سری منافعی دارد و مالک و مستأجر هم هر برای خود اهدافی دارند. مشاور دوست ندارد در یک فایل اطلاعات کاملی را ثبت کند. در حالی که چیزی که مستأجر کمک میکند اطلاعات کامل ملک است. و مشاور میآید اطلاعات اشتباهی مینویسد نه به خاطر این که اذیت کند. بلکه برای این که حوصله ندارد بیست فایل را پر کند. و QC این چقدر چالش دارد. شما اگر بخواهید خانه خود را بفروشید نمیآیید عکس های یک خانه دیگر را بگذارید در حالی که مشاور خیلی راحت این کار را میکند چون می گوید من که از تو عکس بگیرم همکار بغل دستی من میفهمد ملک کی هست و میرود برای پانزده صدم درصد کمیسیون کمتر میرود با او میبندد. حالا فکر کنید با این اطلاعات ناقص ما چه جوری میخواهیم به مستأجر کمک کنیم ملکش را بفروشد.
علی: من وارد این مسائل نمی شوم چون مشکل شماست و باید آن را خودتان حل کنید.(همه با هم می خندیم)
علی: در بازار مسکن ما با ترندهای روز خیلی درگیر هستیم در حالی که در تخفیف و در کالا این چنین نباشد. یکی از این ترندهای روز که برای دیجی کالا پیش آمد بحث موبایل بود که دیدیم چگونه دیجی کالا را به چالش کشید. در بازار مسکن خیلی ترندهای روز آزار رسان است.
شراگیم: دقیقا این روند منفی است
علی: فقط منفی است؟ مثبت ندارد؟
سینا: چه بازار مسکن بالا برود و چه پایین بیاید به قول املاکیها بازار راکد است. (همه می خندیم) اما واقعیت این است که در ثبات است که کار و کسب رونق مییابد.
شراگیم: ما سعی کردیم در حوزه املاک سایتی باشیم که واقعا قابل اعتماد باشیم. یعنی روزانه کلی کامنت و پیام برای ما میآید که پیشنهاد میکنید بخرم یا نخرم. برای بحث قرارداد چه کار بکنم که بهتر باشه و این به ما خط داد که اگر دولت خبری را درباره وام منتشر میکند یا درباره افت و یا رشد قیمت ما سعی میکنیم یک مقاله کاملا حساب شده درباره قیمت منتشر کنیم و یک خطی به مردم بدهیم که چه کار کنند .
خیلی جالب بود که یک بار یک نفر درباره مهاجرت از خوزستان به گیلان از ما سوال میکنند.
شوالیه محتوا وارد میشود
علی: پس ماجرای این کلاف سردرگم را هم انگار محتوا در حال حل کردن است. کمی بیشتر درباره تولید محتوا دراین بازار بسیار پیچیده برای من صحبت کنید.

تیم هومینگ
شراگیم: یک نمونه از این ماجرا یادم هست، یکی از این مشاورین املاک در شرق تهران آمده بود و یک بنر گذاشته بود که ما از کسانی که قیمت منصفانه بدهند کمیسیون نمیگیرم. ما آمدیم این شخص را باهاش صحبت کردیم و بولد کردیم این خبر را. الان این مشاوره املاک کلی از ما تعریف میکند که این کار شما اثر داشت. هم کسی که میخواهد خانه را بسپارد میآید سراغ من و میگویند: آقا تو را به خدا این خانه من را به کسی بده که به آن نیاز دارد. و هم کسی که میخواهد خانهای را بخرد یا اجاره کند میآید و از من خانه میخواهد چون میداند، قیمت های من منصفانه است. و خیلی از جوانان و زوج های جوان رفته اند پیش این املاکی و خواستهاند که شما برای ما خانه پیدا کن. این یک نمونه بود که ما توانستیم در بازار تأثیر مثبت بگذاریم که هم مردم کارشان راه افتاد، هم آن آژانس چرخش چرخید و همه راضی بودند. البته فکر نمیکردیم این طوری باشد و گرنه افیلیت باهاش کار می کردیم(همه میخندیم)
علی: شاید هم در آینده این اتفاق بیفتد که افیلیت کار کنید این احتمال هست.
شراگیم : ببینید در زمینه اطلاع رسانی می شود خوب کار کرد. اما کلا بحث مسکن در این بازار اجاره بازار قدرتمندان در برابر کم قدرتهاست. بازار اسنپ اینطوری نیست. اسنپ یک راننده است و یک مسافر اما این طرف جدال قدرت در جریان است. و این جور سایت ها اگر بیایند بگویند این وضعیت را به هم میزنیم، می توانند برند خوبی برای خود بسازند.
علی: فکر میکنید تولید محتوا در کسب و کارتان تا کجا برد داشته باشد. تا کجا این گرهها را محتوا باز میکند.
شراگیم: تا اینجای کار ما یک استارتاپ کوچک بودیم، بودجه محدود بوده، بیلبورد نداشهایم، تبلیغات CPC ما هم محدود بوده است. تنها چیزی که ما را نجات داد محتوایمان بوده است. الان خیلی از مردم بر اساس سرچ و بر اساس دیتا های که منتشر میکنیم و اینها برای یکدیگر میفرستند و شیر میکنند ما را میشناسند. و الان هم چیزی که من به همه استارتاپهای کوچک دیگر پیشنهاد میکنم همین محتوا است. خیلی اوقات استارت آپ هست در زمینه آرایشی که میگوید من تمام اطلاعاتی که درباره محصول دارم همین پوستی است که روی کرم خورده است. اما وقتی آمدیم و بررسی کردیم دیدیم که اتفاقا خیلی هم جای کار دادی،خودت بهتر میدانی، در هومینگ هم این محتواست که ما را نگه داشته است و باعث شده شهرستانها ما را بشناسند به خصوص که ما برای محلات شهرستانها محتوا تولید کردهایم.
ما از اسفند ماه که به صورت قوی و هدفمند وبلاگ خودمان را ادامه دادیم الان ترافیکمان ۵ برابر شده است از گوگل. و این خودش یک هک رشدی بود که وبلاگ تنها چیزی بود که ما داشتیم، از آن طرف آمدیم محتوا هایی که دیدم کامنت و فیدبک خوبی دارد را در سوشال ها نشر دادیم با دوستانی که در توییتر بودند و چند هزار فالوور داشتند صحبت کردیم و گفتیم این محتوا درد مردم را میگوید و او هم گذاشت و دیده شد. از ظرفیتهایی که داشتیم استفاده کردیم حتی در گروه تلگرامی شرکت آمدیم از بچه خواستیم در نشر یک محتوا از شبکههای اجتماعی شخصی خود استفاده کنند و همکاری کنند. از مجموع ظرفیتها استفاده کردیم مثلا دراین مدت اینستاگرام خودمان را به شانزده هفده هزار فالوور رساندهایم و این استفاده از مجموع ظرفیتها بوده است.

هومینگ
سینا: یک چیزی هم من بگم در تأیید کار تیم مارکتینگ شراگیم البته خودش. دیتایی که شراگیم و تیمش به دست میآورند هم خیلی ولید (Valid) است هم خیلی کاربردی. واقعا هم برای آن زمان انرژی میگذارند. یعنی اینفوگرافی که درست می کنند هم دیتای آن خوب است هم دیزاینش خوب است و اگر برسد به دست کسانی که نیاز دارند در یک زمان خوب میتواند، دیتای خوبی را به آنها برساند. من این را در جاهای دیگر ندیدم. حتی ما برای آژانسهای املاک هم محتوا داریم محتوایی که مثلا اگر شما بخواهید مجوز املاکی بگیرید چه کار باید بکنید. و ورودی از گوگل آن بسیار خوب و زیاد است این نشان میدهد که چه نیازی در این زمینه بوده و چقدر پاسخ به آن داده نشده بوده است.
علی: من اول این مصاحبه همه پارامتر های مارکتینگ فکر می کردم الا محتوا و این که محتوا برای شما کار کند. امیدوارم چه با محتوا و چه با روشهای دیگر کار و کسب پر رونقی داشته باشید.
ممنونم از شما که وقتتون را به من دادید.
۰ ۰ votes
امتیازدهی به مقاله
تاریخ انتشار: 4 آبان, 1398
آخرین ویرایش: ۱۳ بهمن, ۱۳۹۸
نظرات کاربران (0)