این درس یکی مانده به آخر کل جلسات آکادمی آموزش تولید محتوای دیاکوبین است. شاید در طول این دوره کمتر شده که بگویم در یک ارگان که نیاز به تولید کننده محتوا دارد چگونه مشغول به کار شویم. جای آن هم نبوده است زیرا اول باید کار را یاد میگرفتید تا بعد جذب بازار کار تولید محتوا شوید.
شاید بدترین کار من نیز در این دوره همین بوده است که از ابتدا چندان درباره بازار کار تولید محتوا صحبت نکردهام. راستش را بخواهید این شغل یا کار هر چه باشد آنچنان برایم شیرین و دوست داشتنی است که سخت میتوانم به جایگزین آن فکر کنم. در دوران تحصیل ادبیات فارسی همه چیز من بوده است و اکنون هم شاید در دنیای ادبیات با نوشتن داستان و نمایشنامه و شعر روزگار نگذرانم اما دل خوش به این یک ذره دیوانگیم مانند آن بیت که شاعر میفرماید
رها کن عقل را دیوانه میگرد، چو مستان بر در میخانه میگرد.
آری بازار کار تولید محتوا اگر نان چندانی در بر نداشته باشد اما حال چندانی دارد. به خصوص اگر آنچه در این دروس و این دوره به خوبی به کار ببندید کار شما شیرینتر از همیشه می شود و حتی اگر برای پیش پا افتاده ترین چیزها نیز تولید محتوا کنید از کار خود لذت میبرید.
ولی ای کاش میشد با همین لذتهای کوچک روزانه شکم خویش را سیر کرد. استاد وارسته در رشته موسیقی داشتم که هر بار که شهریه کلاسهایش را زیاد میکرد میگفت: عزیزان من چندان از پول خوشم نمیآید اما یک مشکل بزرگ دارم و آن است که صاحب خانه من خیلی پول دوست دارد و من باید کاری کنم که او از من رضایت داشته باشد همین طور سوپری محل هم به شدت انسان پول دوستی است و اگر من به او پول ندهم او دیگر اجناسی را که با آن شکم زن و بچه ام را سیر میکنم به من نمیدهد. البته برای استاد من گشنه ماندن زن و بچه اش هم در برابر هنر واقعی چندان اهمیت نداشت اما خب میدانید زن و بچه اش و ابته خودش در گرسنگی به زحمت افتاده دیگر به هنر متعالی خود نمی پرداختند. به هر حال دنیای ما جایی است که آدمها باید در آن غذا بخورد و کار کنند.
کار کردنی که از آن سخن به میان آمد دقیقا تعریق کار را دارد. به این معنی که بسیاری افراد زندگی خود را خواسته یا ناخواسته به چیزی مشغول میکنند. دل مشغولی یا هر مشغولیت دیگری تا وقتی که برای آن پول پرداخت نشود کار نیست. همین طور به نظر من هر چیز که برای آن پول پرداخت میشود و کار نیست.
این که شما وقت خاصی از روز خود را به صورت مداوم برای موضوعی صرف کنید و در آخر روز مبلغی را به عنوان دستمزد بر اساسا ساعتی که صرف کردهاید دریافت کنید بهترین تعریف برای کار است. بازار کار تولید محتوا نیز باید بر اساس زمانی که شما در تولید محتوای یک سازمان صرف میکنید برای شما بازگشت مالی داشته باشد.
من در همه قراردادهای کاری تولید محتوایم ابتدا قیمت هر کلمه تولید خود را در آوردهام. بعد از آن قیمت حاصله به عنوان کف قیمت خدماتم به کارفرما ارائه دادهام. بر اساس تواناییم در تولید محتوا هر روز میتوانم حدود ۵۰۰۰ کلمه و در مواردی که به صورت بسیار جدی کار کنم حدود ۱۰۰۰۰ کلمه محتوا تولید کنم. البته این تولید محتوا برای متنهایی است که چندان احتیاج به تفکر برای سنجیدن چند و چون نوشتنشان ندارد. به هر حال هر استاد خیاطی هم روزی لباسهایی را سری دوزی کرده است. من نافی این نیستم که همه متنهای من در تولد جذب شدنم در بازار کار تولید محتوا بهترین گاهی از کیفیت چندان بالایی برخوردار نبوده است. حتی بزرگترین هنرمندان نیز نقاشیهای درجه دو و حتی بی ارزش هم در کارنامه خود دارند.
البته قرار هم نیست که هر بار که دست به کیبرد کامپیوترم میبرم برای نوشته من مبلغی حداکثری پرداخت شود. اما هیچ وقت هم قوانین اصلی تولید محتوا که همانا عدم تولید اسپم یا هرزنویسی است را زیر پا نگذاشتهام.
بیماریهای شغل تولید محتوا
بسیاری از دوستان و همکاران من به بیماری شغلی بازارکار تولید محتوا دچار میشوند و آن هم کمر درد و وسواس است. برای کمر درد تحرک و نرمشهای کششی را پیشنهاد میکنم چیزی که چندان هم خود در آن وارد نیستم. اما در مورد وسواس که یک بیماری فکری است باید بیشتر صحبت کنم. وسواس شاید ویرانگرترین و مفیدترین مشکل فکری ما تولید کنندگان محتوا باشد. این بلا یا موهبت را در ادامه این جلسه باید بیشتر بکاویم.
همه چیز زیادش بد است و کمش هم بد. ماست که مهربان ترین چیز با جهاز هاضمه است را اگر زیاد بخورید باز هم سر ناسازگاری با دل و روده شما بر میدارد. وسواس هم از این قاعده خارج نیست. اگر کم باشد بیموبالاتی و بی دقتی را در کار سبب میشود و از آن سو اگر زیاد باشد کاری از پیش نمیرود.
ولی به یاد داشته باشید که هنرمندان این وسواس را نه تنها کنترل میکنند بلکه از آن بهترین استفادهها را نیز میبرند. یک نقاش یا یک داستان نویس احتمال دارد بارها و بارها کار خود را پاره کند و به دست آتش بسپادر تا شاهکارش را روی بوم و کاغذ نقش کند.
اما آن کجاست که در بازار کار تولید محتوا هم ما را از هنرمندیمان دور نمیکند و هم مانند تکیهگاه اهرمی است که با آن میتوانیم وزن وسواس خود را کنترل کنیم. من پول را در این میان موضوعی بسیار مهم میدانم.
در زمان امام همام حضرت رضا صد ها و و هزاران یابو به زیر پالان و مهمیز زخمی شدند و شکنجه دیدند اما آن امام بزرگوار ضامن آنها نشد ولی یک آهو را ضمانت کرد و البته شهرت ضامن آهو را نیز یافت. این واقعیتی است که حتی عالم آل محمد نیز ضامن یابو نمی شود بلکه ضامن آهو میشود. این را اتفاقا باید نشان خرد آن بزرگوار دانست. اگر خواهنده چیزی توان فهم کیفیت شما را ندارد به هیچ عنوان نباید بهترین خود را برایش ارائه دهید. حال آن که اگر این فهم وجود داشت باز هم باید کیفیت را به قصاب کمیت بدل نکنید. گاهی هر دو آنها در کنار هم ارزشمند است.
کسی که ارزش کار شما را میداند برای آن هزینه میکند. به یاد داشته باشید که محتوا ارزشمند است و باید ارزش آفرینی کند اگر محتوای شما بازخوردی نداشته باشد ولی کیفیت مناسب داشته باشد به درد نمیخورد و البته شما شرمنده کارفرمای خود میشوید. از این رو حتما کار خود را به صورت تیمی انجام دهید تا از بازخورد کار خود مطمئن شوید.
به هیچ عنوان تن به انجام وظایف ارتش یک نفره در بازار کار تولید محتوا ندهید. این که هم دیجیتال مارکتینگ هم سئو و هم تولید محتوا و گرافیک یک سایت را بر عهده داشته باشید فقط یک نتیجه دارد و آن هم این است که شما کار بی کیفیت و بد ارائه میدهید و آن کس هم که همه این وظایف را به شما محول کرده است شاید اول کار راضی باشد که کار بیست نفر را از یک نفر خواسته است ولی با دیدن کیفیت کار به دشمن درجه یک شما بدل شده و بدترین برخوردها را با شما انجام میدهد.
کلام آخر من این است که در بازار کار تولید محتوا هر چه تخصصی تر و تیمی تر کار کنید بهترین نتیجهها را میگیرید و کارفرمای حرفهای و فهمیده را از تیمش میتوانید بشناسید.
۴ ۱ vote
امتیازدهی به مقاله
نظرات کاربران (0)