در این قسمت از آکادمی آموزش تولید محتوای دیاکوبین باید با هم بدانیم که درست نویسی چیست. در جلسه قبل هم ما به برخی از مواردی اشاره کردیم که در آن هم ما به برخی از مواردی اشاره کردیم که در روند شکل گیری یک متن درست به ما کمک میکند.
اما چه چیز غلط و چه درست است. این معیار از کجا میآید. که به خود حق میدهد در زبانی که من و تو در آن به کار میپردازیم یا نوشتن مشغولیم، خط درست و غلط بکشد.
در نگاهی برخی زبان موجودی زنده است. همان طور که موجودی زنده میتواند به بیراه رود زبانه هم میتواند به راه کژ و بد کشیده شود. اما در پاسخ باید گفت این سخنان همانهایی نیست که به آن آنارشیزم میگویند؟ این که هر کس به گونهای که دوست دارد و فکر میکند درست است، بنویسد کاری کاملا نادرست است.
از دیگرسو اگر ما زبانی داشتیم که ۵۰ الی ۱۰۰ سال قدمت داشت و همه بود و باش آن در دو سه کتاب ادبی خلاصه میشد حق با شما بود. اما این زبان را سابقهای عظیم در پشت سر است. جالب آنجاست که هر چقدر آموزش زبان فارسی محدودتر و ناقصتر و بدتر میشود؛ انقطاع میان زبان فارسی و فارسی زبانان بیشتر.
امروزه دیگر کمتر نوجوانی را مییابید که دلبسته خواندن آثار مولانا و حافظ باشد. شاید شاهنامه فردوسی را در کتابهای کودکان خوانده باشند، اما کسی نمیرود شاهنامه را به دست بگیرد و آن را بخواند. دیگر کسی در نوشتن و سرودن خود از ادبیات قدیم کمتر مثال میزند. چرایش خیلی طولانی است و من هم مدتهاست که کار تحقیق فرهنگی را کنار گذاشتهام و هیچ علاقهای هم ندارم به دنبال این پاسخ بروم که چه باید کرد؟
از این ها گذشته من میخواهم به شما بیاموزم چگونه مؤثر و مفید بنویسید. در حال حاضر اندکی این دو در برابر هم قرار گرفتهاند. نوشتن در سطح زبان محاوره در بسیاری از شبکههای اجتماعی زیاد شده است. آیا این غلط است. بگذارید درباره معیار غلط و درست صحبت کنیم.
- اگر چیزی با زبان گذشته منافات نداشت و حتی شواهدی در آن زبان زیبا داشت.
- در زبان معیار میگنجید، یعنی بیشتر مردم زنده حال حاضر ایران آن را میفهمیدند.
- خواندنش راحت بود و برای خواندن آن احتیاجی به یاد گرفتن رسم الخط و اصطلاحاتی به غیر از آنچه در مدارس میآموزیم نداشتیم.
- و از زبان بیگانه گرته برداری نکرده باشد یعنی قواعد زبان بیگانهای را وارد زبان ما نکرده باشد.
ما به آن میگوییم درست.
با این اوصاف اولین سوال این است که آیا زبانی که با آن مقالات علمی نوشته میشود درست است؟
- زبان مقالات علمی هیچ سابقهای در دوران گذشته ندارد.
- بجز فعلهای آن تقریبا چیزی از آن را نمیتوان در زبان دیگر مردم دید و خواند.
- خوانش آن به خاطر مقدار زیادی از اصطلاحات لاتین بسیار سخت است.
- و کم نیستند قواعد دستوری و ساختاری که از زبانهای بیگانه در آن رسوخ کردهاند.
درباره این دسته از زبانها یا به عبارت بهتر سطوح زبانی، باید بگوییم که یکی از اصلیترین بخشهای یادگیری یک علم یادگیری اصطلاحات آن است که به آن ترمینولوژی میگویند. این واقعیتی است که کتاب شیمی را برای شیمیدانها مینویسند. اگر همه اصطلاحاتی که در یک علم موجود است را هم به زبان فارسی ترجمه کنند باز ما همه از آن علم سر در نمیآورند.
درباره ترجمه علم در درس بعد صحبت میکنم که درسی است اختصاص یافته به ترجمه اما در اینجا به این بسنده کنیم که دانستن زبان تخصصی برای متخصصان واجب است اما باید مقداری از آن را که در حوزه کار و زندگی روزانه مردم وارد میشود و البته در تولید آن حضور دارد را باید به فارسی ترجمه کرد و در حیطه متن درست نوشت.
چرا بر روی نوشتن تأکید دارم. چون باور کنید نمیتوان به تمام مردم ایران آموخت چگونه حرف بزنند اما وقتی کسی مینویسد به دنبال آن است که سطح زبانی خود را به دیگری منتقل کند. از این رو وقتی مینویسیم علاوه بر مطامع خود که میتواند فروش یا هر چیز دیگری باشد، ما واژهای، جملهای یا هر چیز دیگری را به کسی اضافه یا از او کم میکنیم.
اما در میان درست نویسی و غلط نویسی ما مجبوریم سطح دیگری نیز قائل شویم و آن ناپسند است. ناپسند چیست و چرا به وجود آمده است.

درست نویسی
ناپسند چیست؟ برای درست نویسی با آن چه برخوردی کنیم؟
ناپسند بخش خاکستری زبان ماست بخشی که در ذات خود به دلایل خاصی غلط حساب میشود اما آنچنان در زبان زیاد شده است و به هر روی جا باز نموده که چندان نمیتوان آن را از زبان حذف کرد. اما تکرار بخش ناپسند زبان خط بطلان بر قاموس درست نویسی شماست.
بگذارید مثالی بزنم:
کلمه قابل … و غیر قابل … را در نظر آورید. این ساختار از انگلیسی وارد زبان فارسی شده است. در انگلیسی وقتی بخواهند شایستگی چیزی را، برای موضوعی بیان کنند، از پسوند able استفاده میکنند. مثلا دردی را که مسکن نخواهد، tolerable میگویند و ما آن را قابل تحمل معنی میکنیم. این که در ترجمه کلمه انگلیسی دقیقا کلمهای را که پسوند دارد، با کلمهای پسونددار در فارسی جایگزین کنیم لزومی ندارد. حال آن که اگر کمی دایره زبان فارسی ما گستردهتر باشد، به راحتی میتوانیم بدیلی خوب برای آن پیدا کنیم.
بجای قابل چیزی بودن و غیر قابل چیزی بودن می توان از پیشوند نا و پسوند پذیر استفاده کنیم. همین طور از «ی» لیاقت هم میتوان استفاده کرد.
بجای غیر قابل قبول بگوییم ناپذیرفتنی، قبول ناشدنی؛ بجای غیر قابل گوش دادن بگوییم ناشنیدنی یا بگوییم کر کننده و یا ناهنجار. بجای قابلملاحظه میتوان گفت کلان، زیاد، بسیار و از این دست بسیارند مثال ها وجود دارد/
این مثال و بسیاری دیگر که در این مقاله آوردم از کتاب غلط ننویسیم مرحوم ابوالحسن نجفی بود به ویژه برای شرح کامل قابل و غیر قابل به صفحه ۳۰۰ کتاب مراجعه کنید.
اما این ترکیب غلط نیست. در ادبیات کهن ما سابقه استفاده ندارد، اما هر چه که از غرب بیاید خوب هم نیست و لاجرم بد هم نیست. ولی زیاد استفاده کردن از آن متنی را به فنا میدهد، باور کنید پس این ترکیب که در مثال آورم ترکیبی ناپسند است.
معتبرترین منابع ویرایش و درست نویسی را در اینجا ذکر میکنم. کتاب غلط ننویسیم ابوالحسن نجفی است. کتاب نکتههای ویرایش استاد علی صلح جو نیز بسیار مناسب است.
خلاصه درس
۰ ۰ votes
امتیازدهی به مقاله
قواعد درست نویسی کداماند؟
- اگر چیزی با زبان گذشته منافات نداشت. یا در آن سابقه داشت.
- در زبان معیار میگنجید، یعنی تمام مردم زنده حال حاضر ایران آن را میفهمیدند.
- خواندش راحت بود و برای خواندن آن احتیاجی به یاد گرفتن رسم الخط و اصطلاحاتی به غیر از آنچه در مدارس میآموزیم نداشتیم.
- و از زبان بیگانه گرته برداری نکرده باشد یعنی قواعد زبان بیگانهای را وارد زبان ما نکرده باشد.
چه مواردی در نوشتن ناپسند است؟
مواردی که با یک یا چند مورد از موارد بالا منافات داشته باشد اما به دلیل شدت در استفاده در بسیاری از سطوح زبانی تا حدی جا افتاده است.
نظرات کاربران (0)