نگارش جلسه دوم از درس سوم آکادمی آموزش تولید محتوای دیاکوبین
سلام در این درس به نگارش و آیین نگارش یک متن میپردازیم سعی میکنیم تمام آموختههایمان از دوره مقدماتی و میانی را با هم به کار بگیریم و یک متن بنویسیم.
سلام در این درس به نگارش و آیین نگارش یک متن میپردازیم سعی میکنیم تمام آموختههایمان از دوره مقدماتی و میانی را با هم به کار بگیریم و یک متن بنویسیم.
نگارش موضوعی است که در مدرسه به ما میآموزند. در دانشگاه در درس فارسی عمومی به ما میآموزند و اگر مانند من در رشته ادبیات فارسی تحصیل کرده باشید، در دانشگاه دو واحد آیین نگارش و ویرایش را از سر گذراندهاید. در این درس از آکادمی آموزش تولید محتوای دیاکوبین هم به این موضوع میپردازیم. اما بگذارید همین اول درس، به شما بگویم که اگر صد درس مانند این درس و هزار واحد مانند آنها که یاد کردم از سر بگذرانید باز هم نگارش را به خوبی یاد نمیگیرید. چرا؟ چون نگارش مانند نواختن ساز است. تا آنقدر تمرین نکنید که با جان شما یکی شود ذهن و انگشتان شما به یک دیگر نزدیک نمیشود. برای نوشتن هر بار کاسه چه کنم، چه کنم به دست میگیرید و در آخر هم دم دستیترین و کلیشهایترین روش را برای نگارش متن انتخاب میکنید.
حال آن که اگر فکر شما و ذهنتان به یک دیگر نزدیک باشد، بیآن که بگویید چه کنم انگشتانتان از شما جلوتر بر کیبورد کامپیوتر میدوند. در این درس میخواهم درباره یک چیز بنویسم درباره مزایای خرید و استفاده از دستمال کاغذی. پس برویم
انتخاب سوژه و فرم محتوای شما دو عاملی است که اول باید آن را در نظر آورید. در مثال اصلی ما دستمال کاغذی سوژه ماست چرا این سوژه را انتخاب کردم. دستمال کاغذی شاید تنها وسیلهای، روی میز من است که به نظر کمتر از دیگر وسایل میشد برای آن نوشت البته من میز شلوغی دارم و اساسا باید وسایل زیادی دور برم باشد تا به کار بپردازم، اما اگر میخواستم درباره قهوه ساز فرنچ پرسم بنویسم، کار سخت نبود. قهوه و قهوهساز مانند یک قصیده بلند از زیبایی و انرژی و طعم و عطر فراوان است. نوشتن آن که چالش برانگیز نبود.
نکته: سوژه اصلی در مثال ما نه دستمال کاغذی و بلکه خلق مفهومی به اسم چالش در نوشتن است.
پس: سوژه خود را درست و عمیق تشخیص دهید.
شاید شغلت تولید محتواست و باید بنویسی و تارگت سر ماهت را بزنی. اما این دلیل بد نوشتن است. برای خوب نوشتن به مخاطب فکر کن فکر کن، این متن برای او چه فایدهای دارد. برگرد و جلسه ۱ از درس ۲ با عنوان مخاطب کیست را یک بار دیگر بخوان. خود را کاملا جای مخاطبی بگذار که در خرید یا استفاده از دستمال کاغذی یا هر چیز دیگر مشکلی دارد. برو تحقیق کن حتی شده روی بسته چند دستمال کاغذی را بخوان ببین از چه موادی تشکیل شده است. برو ببین دیگران چه میگویند اندکی بخوان و یک دو فایده مهم را محور حرفهایت قرار بده. دوران ما عصر انفجار اطلاعات است. در این انفجار سهیم باش و به مخاطبت اطلاعات بده.
درباره چیزی که میخواهی بنویسی اگر صاحب نظری، آن را محور حرفهایت قرار بده. تیتری از آن را اول کارات در پاراگراف اول بیاور آن را در یک کلمه خلاصه نکن بگذار متنت شکل بگیرد.
استفاده از تیتر خوب یک هنر است در تیتر نویسی میتوانی از آشنایی زدایی استفاده کنی. اما افراط نکنید راههای بسیار مناسب دیگری هم هست. یک تیتر سر راست هم میتواند تیتر خوبی باشد. نشانهها را به یاد بیاور و بافت زبانی مخاطبت را. ببین خوانندهات چه کسانی هستند از آنها شکل و شمایلی را در نظر بیاور.
این ۵ سوال را حتما از خودت بپرس
این چند سوال در انگلیسی با wh شروع میشوند Who، What، When، Where، Why . تا الان قبل از شروع کار به دو سوال چی و چرا پرداختهایم.
چی: دستمال کاغذی
چرا: چون نوشتن درباره آن چالش داشت
حالا میخواهیم به چه کسی بپردازیم. متن من از آنجا که قرار است چالش برانگیز باشد(هدف و سوژه اصلی کار را فراموش نکن) برای آن یک مخاطب عجیب انتخاب میکنم.
کی : یک مدیر
بله یک مدیر شرکت خصوصی که درآمد بالایی دارد و البته سر آن هم بسیار شلوغ است. شرکت او چندان پر جمعیت نیست. او چندان با کارمندانش مهربان نیست و سعی میکند در یک دیسیپلین اداری با آنها ارتباط برقرار کند. قوانین اداره او کمی خشک و البته بسیار رسمی است.
پس کجا هم مشخص شد.
کجا: یک اداره نچندان بزرگ
حالا به چرای دوم بپردازید چرا مدیر باید متن من درباره دستمال کاغذی را بخواند. چون من میخواهم به او یک راه کار مدیریتی بدهم که طی آن برای خرید دستمال کاغذی شرکت خود اقدام کند.
هدف متن شما این است متن شما باید به فروش دستمال کاغذی در تعداد بالا ختم شود . این هدف را گم نکنید.
هم زمان با پاسخ گویی به این چند سوال است که یک تیتر خوب هم به ذهنم رسید. ببینید این یکی را دیگر من نمیتوانم به شما آموزش دهم باید خودتان هم خلاقیت داشته باشید
تیتر من این است:
چگونه با چشمک بهتر مدیریت کنیم
چشمک اسم یک مارک دستمال کاغذی است که با خرید سه بسته یکی را مجانی میدهد و برای هر دو نفر روی یک میز میتوان یکی از این جعبههای دستمال کاغذی را خرید و گذاشت. این طوری ارزانتر هم در میآید. این تیتر یک پس زمینه دیگر هم دارد که به نشانه چشمک زدن بر میگردد. شاید کمی قبیح باشد اما برای مدیر جوانی که شرکتی کوچک دارد میتواند جذاب باشد. یادتان هست که درباره نظام نشانهها چه گفتم.
راستی تیترهای خلاقی مانند این را به عنوان تیتر اول استفادن نکنید. در تیتر اول کمی محافظه کار باشید و رقبای خود را در نظر بگیرید. تیتر میانی شما اگر تیتر خلاق باشد میتواند خواننده را به خواندن ادامه متن ترغیب کند.
این همان قسمتی است که باید برای آن بنویسید. به فروش رفتن دستمال کاغذیهای چشمکتان فکر نکنید. به راهکار مدیریتی خود فکر کنید. من در این متن میخواهم بگویم خرید دستمال کاغذی برای هر ادارهای میتواند چقدر مفید باشد. راحتی و کلاس کاری در هر محیط اداری میتواند بسیار مهم باشد. همین طور با خرید این اقلام به خصوص دستمال کاغذی رومیزی میتوانید از قسمتهای پنهان شخصیتی افراد آگاه شوید. مثلا چه کسی بیشتر از دیگران دستمال کاغذی مصرف میکند.
حتی با خرید محدود این اقلام میتوانید کارمندان شرکت را به مدیریت منابع سوق دهید. این یک تست جالب میتواند باشد. حتی میتوانید به همکارانتان اعلام کنید. از آنها بخواهید درست مصرف کنند. مثلا ماهی یک جعبه مصرف کنند. یا برای پاک کردن میز یا چیزهایی که به دستمال یک بار مصرف نیاز ندارد از دستمال پارچهای استفاده کنند.
از آنجایی که گوگل چندان علاقهای به متنهایی بیهدف علاقهای ندارد من متن درباره دستمال کاغذی را ادامه نمیدهم و به نگارش و چند قانون مهم در این باره میپردازم.
نگارش
در مصرف واژه خسیس باشید. اگر با ۵۰ کلمه میتوانید متن خود را به انجام برسانید سعی کنید با ۳۰ کلمه را هم امتحان کنید. البته یادتان باشد همه مراحلی که تا الان گفتم را باید در متن لحاظ کنید.
بگذارید دو تجربه کوتاهنوسی را برای شما بیان کنم.
قدیمها که سایت دیوار نبود. ملت در خارج از کشور نیازمندیهای خرید و فروش خود را روی یک تکه کاغذ مینوشتند و به دیوار جلوی فروشگاه محل نصب میکردند. یک متن آن را ببینید.
برای فروش: کفش نوزاد هرگز نپوشیده
این یک داستان است از ارنست همینگوی وقتی شرط بندی میکند با ۶ کلمه داستانی بگوید.
عبارت انگلیسی آن این است: “” For sale: baby shoes, never worn
از شرط بندی جناب همینگوی با دوستانش بگذریم، داستانی بسیار زیباتر در ۱۰ کلمه را برایتان بازگو میکنم. از استاد گرانمایه دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی
“آخرین برگ سفرنامه باران این است که زمین چرکین است”
داستان شفیعی کدکنی پایان بندی هم دارد.
پس مهمترین قانون نگارش این است: تا میتوانی کم کلمه استفاده کن
بدترین نوع جملات آنهایی هستند که آخرش برمیگردید و میگویید: چی شد؟ بله نهاد جمله در پی قیدها و صفتها و جملات وصفی و قیدی شما گم میشود. یادتان باشد، هرگاه جمله شما بیش از ده یا پانزده کلمه شد و شما از فعلی استفاده نکردید جمله شما مریض است. برگردید و جمله را بازسازی کنید. فعل قلب کار است آن را حذف نکنید. گسترش دایره فعل های شما میتواند مهم ترین بخش کار شما باشد. در درسهای بعد یک تمرین جالب برای گسترش دایره فعلها داریم.
گاهی اوقات توضیح ندادن بهترین کار است. به فکر آن نباش که چه برداشت میکنند به آن فکر کن که آن چه میگویی درست باشد و مفید.
در مدرسه و در زنگ انشا به ما آموختهاند تکرار در نوشتن جالب نیست. بله جالب نیست که تمام فعلهای شما است باشد و وقتی هم که از “است” خسته شدید از “میباشد” استفاده کنید و هر چهار کلمه یک بار آنها را تکرار کنید. این جالب نیست. اما میشد در مدرسه تنوع فعل را به دانش آموزان آموخت؟! از نظام آموزشی ما چه توقعهای بیجایی دارید؟!
اگر فعلهای خود را متنوع به کار ببرید و بعد یکی دو جمله فعل تکراری هم داشت هیچ ایرادی ندارد. حتی امکان دارد که از این روش برای ایجاد یک موسیقی در کلام استفاده کنید. راستش را بخواهید تکرار اصلا جرم نیست که هیچ، اگر درست استفاده شود خیلی هم خوب است مانند این بیت زیبای رودکی پدر شعر فارسی در بیش از ۱۰۰۰ سال پیش.
مرا بسود و فروریخت هرچه دندان بود
دندان نبود لا بل چراغ تابان بود
سپید سیم زده بود و دُر و مرجان بود
ستاره سحری بود و قطره باران بود
در این بیت دوم هر سه چهار کلمه یک بود استفاده شده است. مشکلی دارد؟ به نظر من که خیلی زیباست. رودکی بزرگ از فقر فعل و تنگ قافیه به “بود بود” نیفتاده است بلکه به دنبال خلق موسیقی بوده است. آن هم با کلمات.
در درس چهارم درباره سطوح زبانی برای شما توضیح میدهم الان این را بدانید اگر فرمی را برای متن خود انتخاب کردید تا آخر متن آن را ادامه دهید. این به این معنی نیست که مثلا در یک متن رسمی داستان نگویید اما یک متن رسمی و اداری جای یک داستان چهار صفحهای نیست. شاید کار شما با یک بیت شعر و یا یک حکایت کوتاه گلستان سعدی هم راه بیفتد. یک جُک هم همان کار را میکند.
نگارش
این روزها علائم سجاوندی مانند ویرگول ، نقطه ویرگول؛ گیومه «» توک “” قلاب [] و پرانتز () مسئله مهمی و چالش برانگیزی هستند. ببینید، اگر متن شما با چهار قانون بالا همخوان باشد، دیگر چندان به استفاده بسیار زیاد از این علائم نیاز ندارید. درباره ویرگول باید بگویم بهتر است تمام اجزاء فرعی جمله در میان دو ویرگول باشد البته با این روش خیلی تعداد ویرگول زیاد میشود. اجزا اصلی جمله نهاد گزاره مفعول و مسند است. اما برای این که ویرگول از سر و روی کارتان بالا نرود بهتر است برخی از صفتها به خصوص اگر به صورت اضافی به کار میروند؛ قیدها معطوف به یک دیگر؛ و جملات مؤول به قید و صفت. این دسته از قید و صفتها را حتما در میان دو ویرگول بگذارید البته استفاده از آنها چندان توصیه نمیشود. برای این که بدانید قید و صفت اضافی و مؤول را بشناسید در گوگل سرچ کنید صفحه اول مطالب خوبی دارد یا کتاب دستور زبان فارسی ۲ استاد احمدی گیوی و دکتر انوری را بخوانید.
ببینید شما محض رضای خدا چیزی نمینویسید مردم باید مردم بعد از خواندن متن شما آن کاری را انجام دهند که شما میخواهید. پس به آنها بگویید که چه کار کنند. این فراخوانی به عمل بعضی اوقات در مبحث CTA دسته بندی میشود و بعضی اوقات در بافت مطلب شما این موضوع نهفته است.
در مثال دستمال کاغذی یک داستان کوتاه در حد ۱۰۰ کلمه بگویید
سوژه خود را درست و عمیق تشخیص دهید.
تا می توانید کم کلمه استفاده کنید
چه کسی، چی، چه زمانی، کجا، چرا
نظرات کاربران (0)